گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
فصل پنجم: زنان مجاهد و مدافع ولایت







حافظان اسرار امامت
از دیگر جلوه هاي درخشان فعالیت سیاسی بانوان در عصر معصومین علیهمالسلام حفظِ اسرار بسیار مهم و کلیديِ امامت است. این
اسرار، اطلاعاتی بسیار پر اهمیّت و یا سلاح مخصوصی بوده که تعلق به امامان علیهمالسلام داشته است. این که در میان مسلمانان
فراوان آن عصر، چند زن به عنوان خبرگان امّت انتخاب میشوند نشان از ظرفیت عظیم سیاسی آن بانوان دارد. اکنون به اکنون به
معرفی شمارهاي از این بانوان میپردازیم. 1. ام سلمه میگوید: که پیامبر صلی الله علیه وآله روزي کتابی را که مشتمل بر معارف
عظیمی بود، به من سپردند و سفارش نمودند هرگاه خلیفه بر حق، آن را از تو تقاضا نمود آنرا به او بسپار. بعد از رحلت پیامبر صلی
الله علیه وآله ، ابوبکر و عمر و عثمان، هر یک در آغاز خلافت خویش، از من تقاضاي دریافت آن کتاب را نمودند؛ ولی من که
آنان را فاقد نشانه هاي امامت میدانستم از دادن کتاب خودداري نمودم؛ تا اینکه علی علیه السلام به خلافت رسید و از من تقاضا
نمود تا آن امانت را به او بسپرم. من که علی علیه السلام را امامِ بر حقّ یافتم، کتاب را به ایشان دادم. آن حضرت پس از گشودن
کتاب و نظر در آن فرمود":انّ فی هذا علماً جدیداً؛ به درستی که در این کتاب، علمی تازه است.( 1 ")علی علیه السلام ، که به
فرموده پیامبر صلی الله علیه وآله دروازه شهر علم و عالم به آنچه در آسمانها و زمین است میباشد( 2)، با بیان این جمله، عظمت
این کتاب را روشن میسازد. ام سلمه، از حضرت علی علیه السلام پرسید: در این کتاب چه علومی ذکر شده؟ آن حضرت فرمود:
هرچه که بشر بدان نیاز دارد.( 3) در آن کتاب، تمامی مشخصات اهل حقّ و اهل باطل در طول تاریخ تا قیامت مطرح گردیده
است.( 4) تا زمانی که فرد به مرحله خاصی از ایمان و درایت سیاسی نرسیده باشد، اهمیّت و ارزش اموري چون کتاب خاص ائمه
علیهمالسلام یا سلاح خاص پیامبر صلی الله علیه وآله یا وصیّت امام معصوم علیه السلام را در نمییابد و نمیتواند امین چنین گنجینه
هایی عظیم باشد. امّ سلمه، یک بار دیگر نیز محرم اسرار امامت میگردد. امام صادق علیه السلام فرمود: کتابهاي اختصاصی ائمه
علیهمالسلام نزد علی علیه السلام بود و زمانی که حضرت علی علیه السلام از مدینه عازم کوفه گردید (مرکز خلافت را عراق قرار
دادند) آنها را نزد امّ سلمه به امانت سپرد. پس از شهادت حضرت علی علیه السلام ، ام سلمه آن کتابها را به امام حسن علیه
السلام ، رهبر جدید جامعه اسلامی، داد.( 5) امام صادق علیه السلام فرمود": در برههاي دیگر نیز هنگامی که امام حسین علیه السلام
به سوي عراق حرکت نمود، کتابها و وصایاي خود را به ام سلمه که خداوند از او راضی باد، سپرد و هنگامی که امام سجاد علیه
السلام (از کربلا به مدینه) بازگشت، ام سلمه آنها را آن حضرت داد.( 6 ")ام سلمه، مدتی نیز اسلحه پیامبر صلی الله علیه وآله را به
امانت داشت. امام محمّد باقر علیه السلام فرمود": هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله رحلت نمود، علم و سلاح او به علی علیه
السلام ، و سپس به حسن علیه السلام ، بعد از آن به حسین علیه السلام به ارث رسید. زمانی که خطر اسارت پیش آمده، امام حسین
علیه السلام آن را به ام سلمه سپرد. سپس امام سجاد علیه السلام آن را باز پس گرفت...( 7 ")این که این سلاح چه بوده، چندان
براي ما روشن نیست، هرچه بوده از اهمیّت ویژهاي برخوردار بوده است، چون امام صادق علیه السلام ارزش این سلاح را چنین
توصیف نموده است": همانا سلاح در بین ما امامان، مانند تابوت است در بنی اسرائیل، هر کجا که تابوت وجود داشت ملک نبوّت
در آنجا بود و در میان ما هر کجا که سلاح استقرار یابد، علم امامت در آن جاست.( 8 ")نیز آن حضرت فرمود": هر که از ما
صفحه 86 از 108
سلاح به او برسد امامت به او عطا میشود.( 9 ")امینِ اسرار رهبران سیاسیِ الهی آن دوران بودن نشان از عظمت والايِ ام سلمه دارد.
2. فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام نیز مدتی امانت ائمه علیهمالسلام را نگهداري کرد. امام باقر علیه السلام فرمود": امام حسین
علیه السلام آنگاه که زمان شهادتشان نزدیک شد، دختر خود فاطمه را خواند و کتابی را که در هم پیچیده شده بود و وصیّتی
ظاهري را به او سپردند...( 10 ) آن حضرت در توصیف محتواي این کتاب ارزشمند فرمود: آن چه بشر از ابتداي خلقت تا انتها به آن
نیاز دارد، در آن کتاب آمده است.( 11 ")در لحظات حساس روز عاشورا، امام حسین علیه السلام ، دخترش را امین مورد اعتمادي
براي این دو گوهر گرانبها مییابد؛ دختري که در توصیفش فرمود": فاطمه، دختري است که شبها را به عبادت و روزها را به
روزه میگذراند.( 12 ")در تفکّر دینی، مسئولیت سیاسی را آن کسی میتواند عهده دار شود که تدبیر سیاسی او ملازم با تقواي
الهی باشد. لذا کثرت عبادات که نشان از لوازم تقوا، خوف و خشیت الهی دارد از علائم سیاستمداران برجسته اسلامی میباشد.
پس از گذشت چند سال مجدداً زنی دیگر این مسئولیت عظیم را بر عهده میگیرد. ام احمد دختري است که در نگاه ظاهربین افراد
از جایگاهی بسیار پایین برخوردار است تا بدانجا که از حیث اعتبار اجتماعی در زمرهي کنیزان جاي دارد. امام کاظم علیه السلام
که در وجود این دختر، ایمانی عظیم، قلبی مصفّا و درایتی شگرف می یابد، او را به همسري خویش در میآورد. ام احمد به دلیل
فضائل خود، سخت محبوب امام کاظم علیه السلام میگردد. او که زنی مدبر و آشنا با عالم سیاست است در مرحلهاي بحرانی،
مسئولیتی عظیم را بر عهده میگیرد. آنگاه که امام موسی کاظم علیه السلام به زور خلیفه ستمگر، عازم عراق میگردد، مواریث
امامت و رهبري را به ام احمد سپرده و فرمودند: (هرگاه کسی به نزد تو آمد و این امانت را از تو طلب نمود. بدان که من به شهادت
رسیده ام و او، پس از من، رهبر و امام است. و اطاعت بر تو و بر سایر مردم واجب میباشد) هنگامی که آن حضرت در بغداد
مسموم شد امام رضا علیه السلام نزد ام احمد آمده و از او مواریث امامت را طلب نمودند. آن بانوي بزرگوار، امانت را به امام علیه
3. اُم اسلم؛ وي خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: اي ( السلام داده و با آن حضرت بر رهبري، بیعت نمود.( 13
رسول خدا، پدر و مادرم به فدایت، من در کتابهاي پیشینیان خواندهام که هر پیامبري جانشینی دارد که پس از وفاتش کارهاي او
را به عهده میگیرد. حضرت موسی علیه السلام ، هارون را برگزید. عیسی علیه السلام هم وصیّ داشت. جانشین شما کیست؟ آن
حضرت فرمود: ام اسلم، جانشین من در زمان زندگی و مرگم یک نفر است. هر که مانند من این کار را انجام دهد، جانشین من
است. سپس سنگ ریزهاي از زمین برداشت و آن را با انگشتانش خرد و نرم کرد و با انگشترش بر آن مهر زد. ام اسلم از محضر آن
حضرت بیرون آمد و نزد امیر موءمنان رفت و از او سوءال کرد: شما وصیِّ رسول خدایی؟ آن حضرت فرمود: آري. سپس آن
حضرت سنگ ریزه اي برداشت و آن راخرد و نرم کرد و با انگشترش بر آن مهر زد و فرمود: ام اسلم، هر کس بعد از من چنین کند
او وصیّ من است. سپس نزد حسن و حسین علیه السلام رفت و آنها همان کار پدرشان را تکرار کردند. بعد از مدتی که امام سجاد
علیه السلام را دید، آن حضرت نیز همان معجزه را انجام داد.( 14 ) حبابه، دختر جعفر حبابه، دختر جعفر، از قبیله بنی اسد، امامِ علی
علیه السلام را درك و تا زمان امام رضا علیه السلام در این جهان زندگی کرد. وي از 8 امام، حدیث نقل کرده است. حبابه از
طرف امیر موءمنان علیه السلام مأموریتی پرارزش پیدا کرد؛ آن حضرت قطعه سنگی به دست او سپرد که نقش انگشتري مبارکش
بر آن نقش بسته بود. مأموریت او این بود که این سنگ را نگهداري کند و خدمت امامان علیه السلام شرفیاب شود و از آنها
بخواهد سنگ را به نقش انگشتري خویش مزین سازند. این سند، اثبات امامت ائمه علیهمالسلام بود که حبابه مأمور آن شده بود.
شاید براي همین مأموریت بود که بارها ضعف بیماري و پیري بر او چیره میشد، ولی با دعاي ائمه شفا میگرفت و جوانتر میشد.
در زمان امام زین العابدین علیه السلام که وي بانویی 113 ساله شده بود، امام علیه السلام برایش دعا کرد و او سلامتیاش را باز
یافت. سومین بار نیز به برکت دعاي امام صادق علیه السلام شفا یافت تا بتواند مأموریتش را به پایان برد. وي سرانجام در 235
سالگی وفات یافت و امام رضا علیه السلام او را با پیراهن خود کفن کرد و با دست مبارك خویش به خاك سپرد.( 15 ) ام غانم
صفحه 87 از 108
صاحبۀ الحصاة از بادیه نشینان یمن و معروف به صاحبۀ الحصاة (دارنده سنگ ریزه ها) بود. روزي وارد مدینه شد و سراغ کسی را
گرفت که نامش علی باشد. عدهاي او را به در خانه علی بن عبدالله بن عباس بردند. هنگامی که نزد علی رفت، گفت: سنگریزه
هایی دارم که مهر علی، حسن و حسین علیهمالسلام بر آن زدهاند و شنیدهام مردي به نام علی بر آن مهر میزند. علی بن عبدالله بن
عباس گفت: اي دشمن خدا، بر علی بن ابی طالب و حسن و حسین علیهمالسلام افترا بستی. آن گاه بنیهاشم او را آن قدر زدند تا
از سخن خود برگشت و سنگ ریزه ها را از او گرفتند. شب، در خواب امام حسین علیه السلام را دید که فرمود: این سنگ ریزه ها
را بگیر و نزد پسرم علی برو. او همراه تو است. هنگامی که بیدار شد، سنگ ریزه ها را در دستش دید.( 16 ) خود را نزد علی بن
حسین علیه السلام رساند و آن حضرت بر آنها مهر زد و فرمود": اِنّ فِی اَمْرِكَ لَعِبرةٌ فلاتُخْبِرْ بِهِ اَحَ داً "در کار تو عبرتی است،
کسی را از آن آگاه نکن.
دفاع از ولایت
در جامعه اسلامی، افراد با ایمان به اجزاي یک ساختمان تشبیه شدهاند که هر جزئی از آن محافظ جزء دیگر است و در فرهنگ
دینی موءمنان به نفس واحده تعبیر شده اند. در حدیثی آمده است: احترام جان، مال و ناموس شما، همانند احترام این روز و این
سرزمین و این ماه است.( 17 ) در این جهان بینی، افراد مسلمان زن یا مرد در برابر هم احساس مسئولیت می کنند و نمیتوانند نسبت
به هم بی تفاوت باشند. امام صادق علیه السلام فرمود": هر کس صداي مسلمانی بشنود که فریاد میزند: اي مسلمانان، به فریاد
برسید، و پاسخ ندهد مسلمان نیست.( 18 ")امام علی علیه السلام نیز فرمود": هر کسی سیل یا آتش را از عدهاي از مسلمانان رفع
کند، بهشت بر او واجب است.( 19 ")شهید ثانی مینویسد": همان طور که دفاع از جان، مال و ناموس خود جایز است، دفاع از
جان، مال و ناموس دیگران نیز در صورت داشتن توانایی و قدرت دفاع، جایز میباشد، ولی اقرب آن است که اگر ضرورت داشته و
ظن به سلامت داشته باشد، دفاع از نفوس دیگران واجب و لازم است.( 20 ")این مسئله در سیره امیر موءمنان علیه السلام و زنان آن
عصر به خوبی دیده میشود. علی علیه السلام موقع دفاع از حق خود و همسر گرامیش، موقعی که از زمین ریگزاري می گذشت و
در آن زمین سی عدد گوسفند می چریدند، فرمود: به خدا قسم، اگر به تعداد این گوسفندان یاور داشتم، پسرِ خورنده مگسها را
از منبر رسول خدا به زیر میآوردم و او را از سلطنت خلع میکردم.( 21 ) نیمه شب، او همراه فاطمه علیهاالسلام به در خانه مهاجران
و انصار می رفت؛ تا آنان را به وفاي به پیمان خویش با رسول خدا درباره جانشینیاش فرا خوانند.( 22 ") ام معاویه" در نامهاي به
علی علیه السلام نوشت: عهد و زمان دیروزِ تو هنوز از یاد همه نرفته که زوجه خود را شبانه بر میداشتی و بر دراز گوشی سوار
میکردي و هر دو دست تو در دست دو فرزندت: حسن علیه السلام و حسین علیه السلام بود. هنگامی که مردم با ابی بکر بیعت
میکردند و تو احدي از اهل بدر و سابقان را باقی نگذاشتی، مگر آن که آنان را به یاري خود خواندي. تو همراه همسرت براي
طلب یاري نزد آنان رفتی و گفتی بیایید مرا یاري کنید و خواستی مردم را کوچ دهی؛ ولی کسی سخن تو را نپذیرفت، مگر چهار یا
پنج نفر... از این سیره به دست می آید که دفاع بر همه واجب است، خواه دفاع کننده زن باشد یا مرد، بچه باشد یا بزرگ. آن چه
از سیره علوي به دست میآید این است که وقتی حق از بین رفت، بر همه اعضاي خانواده لازم است براي باز ستاندن آن قیام کنند
تا حق گرفته شود.
مدافعان ولایت در مقابل خلفاي جور و ظلم
1. حضرت فاطمه علیهاالسلام یکی از درخشانترین افتخارات بانوان پیرو مکتب تشیع آن است که در دفاع از حریم رهبري و
صفحه 88 از 108
ولایت، و اسوه حسنهاي مانند فاطمه علیهاالسلام را دارند. سلیم بن قیس در کتاب خود، مینویسد: سلمان فارسی گفت": شب که
شد، علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام را بر الاغی سوار کرد و دست دو فرزندش: حسن و حسین علیهمالسلام را گرفت و به در
خانه همه رزمندگان غزوه بدر، از مهاجرین و انصار، برد و حق خویش را بر آنان یادآوري کرد و از آنان خواست تا او را یاري
کنند و هیچ کس جواب مثبت نداد مگر 44 نفر. امام علی علیه السلام به آنان دستور داد هنگام صبح با سرهاي تراشیده و اسلحه در
دست براي هم پیمانی با مرگ آماده شوند. هنگام صبح جز چهار نفر: من، ابوذر، مقداد و زبیر به پیمان وفا نکردند. شب بعد، باز
علی علیه السلام به سراغ آنان رفت و آنان را از پیمانشان آگاه ساخت. آنان هم وعده فردا صبح را دادند. فردا صبح، غیر از ما 4 نفر
کسی حاضر نشد. شب بعد، باز نزد آنان رفت و باز کسی جز ما حاضر نشد ".غم و اندوه بسیار، فاطمه زهرا علیهاالسلام را بر آن
داشت تا از راه هاي دیگري براي یادآوري حق ولایت بهره بگیرد. روش دیگري که فاطمه علیهاالسلام جهت مبارزه و دفاع از حریم
ولایت انتخاب کرد، مبارزه منفی و تحریک عواطف و احساسات مردم بود. حضرت زهرا علیهاالسلام با شکوه، ناله، نوحه و مرثیه
سرایی براي رسول خدا صلی الله علیه وآله سعی می کرد همگان را متوجّه مظلومیت خود و شوهرش بنماید. این وضع در میان مردم
مدینه، اندك اندك جنب و جوشی ایجاد کرد. گریه و شکایتهاي او بر مزار پدر، زبانزد مردم شده بود و از یکدیگر می پرسیدند:
چرا فاطمه این قدر گریه می کند؟ چرا با گذشت زمان، مصیبت پدر را فراموش نکرده است؟ و فاطمه علیهاالسلام حقیقت را براي
آنان روشن نمود. امّ سلمه میگوید: پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله به دیدن فاطمه علیهاالسلام رفتم و حال آن
حضرت را پرسیدم. فاطمه علیهاالسلام در جواب فرمود ": در غم و اندوه بسیارِ فقدان پیامبر صلی الله علیه وآله و ظلمی که نسبت به
وصیّ او انجام شده، به سر میبرم به خدا سوگند، پرده حرمتش را دریدند، مقام امامت و رهبریش را بر خلاف تنزیل کتاب خدا و
تأویلی که پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله از آن فرمود، از دستش ربودند و از او گرفتند و انگیزهاي نداشتند جز کینه هایی که از
جنگ بدر از او داشتند و انتقامهایی که از جنگ احد میخواستند بگیرند و آن کینه و انتقامها را در دلهاي نفاق جویانه خویش
پنهان کرده بودند ".آن حضرت در سخنان پرسوز و سرشار از حکمت خود، خطاب به زنانی که در روزهاي پایانی زندگی به
عیادتش آمده بودند، فرمود ": اینان از ابوالحسن چه عقدهاي در دل داشتند؟ به خدا سوگند، عقده اینها از روي همان خشم و کینه
اي بود که از شمشیر زدنها و پایداري ها و مردانگیهاي او در میدان جنگ و حمله هاي شجاعانه او در راه خدا (با دشمن دین)
داشتند ".عیادت کنندگان، سخنان حضرت را براي شوهران، برادران و پدران باز گفتند. به دنبال آن، گروهی از بزرگان مهاجر و
انصار به عنوان عذرخواهی، نزد فاطمه علیهاالسلام آمدند و عذر خود را این گونه بیان کردند": اي بانوي بزرگوار، اگر ابوالحسن
حقیقت را قبلاً به ما میگفت و فضیلت خود را در خلافت اعلام میکرد، ما هیچگاه او را رها نمیکردیم و به سراغ دیگري نمی
رفتیم، ولی اکنون کار از کار گذشته است. زهرا علیهاالسلام با شنیدن این سخنان، روي از آنان گردانید و توبیخشان نمود و دستور
2. غانمه، دختر غانم او در دفاع از امامت، بسیار جسور بود. رسول خدا صلی الله علیه وآله از (" داد از خانهاش بیرون بروند.( 23
خداوند تعالی درخواست کرده بود که پنج دعاي وي مستجاب شود. وي در مکّه بود و باخبر شد که معاویه و عمروعاص، بنی
هاشم و حضرت علی علیه السلام را دشنام گفته اند. وي در مکّه سخنرانی بسیار جالبی ایراد کرد و فرمود": اي مردم مکّه، بدانید که
براي بنیهاشم در قبیله قریش ولادت به سهم قرعه براي الحاق پدري نبوده و قیافهشناس براي آنان پدر تعیین نکرده است. این داغ
عار و نشانه پستی بر پیشانی آنان زده نشده است. آنان از سادات بزرگ و خاندان جواد بودند و از خاندان اصیل و نجیب بروز
کردهاند... بنیهاشم سرآمد بزرگان و پاکیزه ترین پاکان در حلم و بردباري است و در عطا، جود و سخا کسی بر آنان پیشی نگرفته
است ".سپس به بیان فضایل عبد مناف، هاشم، عبدالمطلب، عباس، حمزه و ... و بیان اشعاري در این باب پرداخت و گفت": از
ماست جعفر بن ابیطالب ذوالجناحین که خداوند متعال به جاي دو دست، دو بال به او عنایت فرموده که در بهشت با آن دو بال
طیران میکند و کمال و حسن و جمال او از همه مردم افزون است. از ماست امیرالموءمنین ابوالحسن علی بن ابیطالب علیه السلام
صفحه 89 از 108
که همانند او هرگز دیده نشده است، جوانمردترین مردم در میدان جنگ و کریم ترین مردم از کفش پوش و برهنه پا بعد از رسول
خدا صلی الله علیه وآله . از فضایل او همین کافی است که هر چند بخواهند از شماره آنها خبر دهند نمی توانند... و از ماست حسن
بن علی علیه السلام ، سید جوانان اهل بهشت و از ماست حسین بن علی علیه السلام که جبرئیل او را بر دوش خود سوار
3. بکاره هلالیه وي از زنان شجاع و قهرمانی بود که در جنگ صفین به جانبداري از حضرت امیرالموءمنین علیه (" میکرد...( 24
السلام اشعاري سرود. بکاره در دوران پیري، نزد معاویه رفت؛ در حالی که به کمک دو خدمتکار راه میرفت. وي به معاویه به
عنوان خلیفه مسلمانان سلام کرد. معاویه پاسخ او را به گرمی داد. مروان حکم و عمروعاص که وقت را مناسب دیدند، با یادآوري
اقدامات و اشعار بکاره در صفین سعی داشتند معاویه را تحریک کنند و بدین منظور اشعار او را یادآور شده، یکی پس از دیگري
از او سخن گفتند. بکاره لب به سخن گشود و گفت ": معاویه، سگ هایت یکباره هجوم آوردند و هر یک به نوبت پارس کردند.
به خدا سوگند، فردِ مورد نظر اینان من بودم و حرفهايشان را هرگز تکذیب نمی کنم. پس هر کاري که می خواهی انجام بده، زیرا
4. اروي، دختر حرث بن عبدالمطلب اروي، دختر (" پس از شهادت امیرالموءمنین علیه السلام هیچ خوشی در زندگی نیست.( 25
عموي رسول خدا صلی الله علیه وآله و علی بن ابیطالب علیه السلام ، که سن زیادي از او گذشته بود، نزد معاویه رفت عمروعاص
کنار معاویه نشسته بود. وارد شد. وقتی معاویه از او سوءال کرد: شما در چه شرایطی به سر میبرید؟ گفت": ما در مراحلی زندگی
می کنیم که رو به رو هستیم با هیئت حاکمه اي که کفران نعمت کرده است و نسبت به ما بدرفتاري می کند. منطق ما، منطق
خداست و همواره عالی است و پیامبر ما، که بر او هزاران درود و سلام باد، پیروز و ظفرمند است. شما به غیرِ حق و ظالمانه بر ما
حکومت می کنید؛ در صورتی که سند ولایت شما که قرابت به رسول خدا صلی الله علیه وآله است به نام ماست و ما به رسول
اکرم صلی الله علیه وآله از شما نزدیک تریم و ما در حکومت شما همانند بنی اسرائیل در میان آل فرعون به سر میبریم و مانند
آنان مستضعف و محروم هستیم. منزلت علی بن ابیطالب علیه السلام نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه وآله منزلت هارون است
نسبت به موسی. پایان کار ما بهشت است؛ ولی آتش، پایانی است براي شما ".عمروعاص به او اهانت نمود. او به عمر و عاص
گفت ":عده زیادي داعیه پدري تو را داشتند و سرانجام تو را به عاص ملحق کردند. بنابراین تو حق سخن گفتن با مرا نداري."
مروان به او اعتراض کرد. به او جواب تلخی به مروان داد. سپس رو به معاویه کرد و گفت: سوگند به خدا، غیر تو اینها را بر ما بنی
هاشم چیره ننمود. معاویه به او گفت: کاري داري؟ گفت: من از تو حاجتی نمی خواهم؛ سپس از دربار معاویه خارج شد. معاویه
پس از رفتن او، رو به درباریان نمود و گفت: اگر تک تک شما با او سخن می گفتید، او بدون تکرار و توقف، همه شما را ساکت
می نمود؛ زیرا زنان هاشمی در سخن گفتن، از مردان قبایل دیگر نیرومندترند.( 26 ) اگر سخنرانی می خواند، دیگران را به عجز وارد
می نمود. معمولاً موجز کوتاه و مختصر حرف میزد. زنان دیگري نیز در دفاع از حریم ولایت در مقابل خلفاي جور و ظلم نقش
مهمی داشتند که عبارتند از: ام ایمن دختر ثعلبه بن عمر، دارمیه حجونیه، سوده دختر عمار بن اشتر همدانی، زرقاء دختر عدي بن
غالب، ام الخیر دختر حریش، ام سنان دختر خیثمه فدحجی و....( 27
مدافعان ولایت در مقابل مردم نادان و گمراه
ام اوفی، زنی شیعه از قبیله عبدالقیس است. او براي روزي نزد، عایشه، ام المؤمنین (مادر مؤمنان) رفت و از او پرسید: مادر موءمنان،
در حق زنی که فرزند کوچک خود را به قتل رسانیده است چه می گویی؟ عایشه گفت: مستحق آتش جهنّم است. ام اوفی گفت:
طفل، بسیار کوچک بود. عایشه گفت: فرقی نمی کند، مستوجب آتش جهنّم است. ام اوفی گفت: چه می گویی در حقّ زنی که
فرزندان بزرگ خود را که عدد آنها از هزاران نفر بیشتر است، به قتل رسانیده است؟ عایشه متوجّه شد که منظور او از این سوءال
اعتراض و شماتت اوست که موجب قتل سی هزار نفر در جنگ جمل شده است. ناگهان برآشفت و گفت: این دشمن خدا را از من
صفحه 90 از 108
2. لیلی غفاریه لیلی در جنگهاي رسول خدا صلی الله علیه وآله همراه او بود و به معالجه مجروحان و بیماران ( دور کنید.( 28
میپرداخت. وي در جنگ جمل نیز همراه امیرالموءمنین علیه السلام بود. او پس از پایان جنگ، نزد عایشه رفت و از او درباره
فضیلت امیرالمومنین علیه السلام سوءال کرد. عایشه می دانست اگر راست نگوید لیلی او را رسوا خواهد کرد، به ناچار گفت:
روزي علی بن ابیطالب علیه السلام وارد خانه شد و بین من و رسول خدا صلی الله علیه وآله نشست. به او گفتم: پسر ابوطالب جاي
دیگري پیدا نکردي؟ پیامبر صلی الله علیه وآله ناراحت شد و فرمود: عایشه، برادر من را واگذار که او اوّلین کسی است که به من
( ایمان آورده و آخرین کسی است که از من جدا میشود و اوّلین کسی است که در قیامت مرا ملاقات می کند.( 29
شهیدان زن در دفاع از ولایت
1. حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از دفن حضرت رسول صلی الله علیه وآله ، امیرالموءمنین علیه السلام در خانه مشغول تألیف و
جمع آوري قرآن شد و تقریباً با یک نوع بی اعتنایی، به مبارزه منفی پرداخت. روزي عمر بن خطاب به ابوبکر گفت: تمام مردم با
تو بیعت کردند جز علی و بستگانش. اگر آنان بیعت نکنند حکومت تو استحکام ندارد. باید از آنان بیعت بگیري. ابوبکر پیشنهاد
عمر را پذیرفت و به قنفذ گفت: نزد علی برو و بگو خلیفه از تو خواسته است که براي بیعت در مسجد حاضر شوي. قنفذ چند مرتبه
نزد حضرت علی علیه السلام رفت، ولی امیرالموءمنین علیه السلام از حضور نزد ابوبکر امتناع کرد. عمر همراه خالد بن ولید و قنفذ
وعدهاي دیگر، رهسپار خانه حضرت زهرا علیهاالسلام شد. عمر درِ خانه را به صدا در آورد و گفت: علی، در را باز کن. فاطمه با
سرِ بسته و تن رنجور، پشت در آمد و فرمود: عمر، با ما چه کار داري؟ چرا نمیگذاري به کار خودمان مشغول باشیم؟ عمر بانگ
زد: براي بیعت بیرون آیید و الاّ خانه را به آتش میکشم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: عمر، آیا از خدا نمیترسی؟ میخواهی داخل
خانه من شوي؟ عمر گفت: هیزم بیاورید تا درِ خانه را آتش بزنیم. هیزم آوردند و درِ خانه را آتش زدند. حضرت زهرا صدا به
ضجه و شیون بلند کرد که": یا ابتا، یا رسول الله"؛ شاید مردم از خواب غفلت بیدار گردند و از علی علیه السلام دفاع کنند. استغاثه
و ناله هاي حضرت زهرا علیهاالسلام نه تنها در دلهاي سنگدلان اثر نکرد، بلکه او را مجروح نمودند تا دست از دفاع از ولایت و
امامت بردارد. حضرت علی علیه السلام را مانند اسیر به طرف مسجد بردند، حضرت زهرا علیهاالسلام جانِ حضرت علی علیه السلام
را در خطر دید، برخاست و دامن او را محکم گرفت و گفت: نمی گذارم همسرم را ببرید. قنفذ دید زهرا علیهاالسلام دست از
حضرت علی علیه السلام بر نمی دارد، آن قدر با تازیانه به دست نازنین او زد که بازویش ورم کرد. فاطمه در میان ازدحام جمعیت
و بین در و دیوار قرار گرفت و چنان فشاري بر پهلوي او وارد شد که پهلویش شکست و طفلی که در رحم داشت به شهادت رسید
و همان ضربت و بیماري سرانجام باعث شهادتش شد. 2. ام فروه انصاري سلمان فارسی میگوید: ام فروه از انصار بود. او با قدرت
و تواناییاش از علی علیه السلام پشتیبانی میکرد و مانع بیعت مردم با افراد دیگر میشد. این عمل به گوش خلیفه رسید، دستور
احضار او را داد. وقتی که چشم خلیفه به او افتاد، به او ناسزا گفت و دشنام داد و گفت: چرا مردم را علیه من میشورانی و علیه من
برمیانگیزي و بیعت مرا باطل میشماري؟ از سخنان ناشایستهات توبه کن. امّ فروه بدون آن که تزلزلی به خود راه دهد، با کمال
شهامت پاسخ داد: گناهی نکردم تا توبه کنم بلکه فقط واقعیّت را گفتم. خلیفه گفت: واي بر تو، می خواهی به وحدت مسلمانان
لطمه بزنی؟ کدام گناه از این بالاتر و ضررش از این بیشتر؟ تو مگر در امامت من تردیدي داري؟ امّ فروه گفت: تو امام نیستی. امام
کسی است که از طرف خدا و پیامبر خدا منصوب شده باشد و داراي سوابق و فضائل انسانی و اخلاقی و از ظلم و ستم به دور باشد.
خلیفه گفت: من از امامانی هستم که خداوند او را براي بندگانش انتخاب کرده است. ام فروه گفت: دروغ گفتی و به خدا افترا
بستی. اگر تو از آن دسته بودي، حتماً قرآن از شما یاد می کرد، همان طور که از آنان که لیاقت امامت دارند یاد نموده است:
و قرار دادیم از آنان پیشوایانی که خلق را به امر ما هدایت کنند «" وَجَعَلنا مِنْهُمْ أئمۀ یَهدونَ باَمْرِنا لمَّا صَبَروُا وَکانُوا بَایَاتِنا یُوقِنون »
صفحه 91 از 108
براي آنان که در راه حق صبر کردند و در آیات مامقام یقین یافتند ... "سپس در مقام امتحان از خلیفه پرسید: اگر تو واقعاً امامی،
نامهاي آسمانها را بگو و توضیح بده؟ خلیفه با تعجّب گفت: نامهاي آسمانها نزد کسی معلوم است که آن را خلق کرده است. ام
فروه گفت: من که زنی بیش نیستم نامهاي آسمانها را می دانم. اگر سزاوار بود، به تو یاد میدادم در حالی که در شأن یک پیرزن
نیست. چه طور تو مدعی این مقام شامخ و منصب الهی شدهاي؟ خلیفه گفت: دشمن خدا، حالا که این ادعا را نمودي باید از عهده
آن برایی و الاّ تو را خواهم کشت. ام فروه گفت: پسر قحافه، مرا به مرگ تهدید می کنی؟ با این که باکی از کشته شدن ندارم،
لکن تو را از آن نامها آگاه میسازم. نام آسمان اول"، ایلوم؛ "نام آسمان دوم("، بعون؛ "نام آسمان سوم"، سحقون؛ "نام آسمان
چهارم"، یلون؛ "نام آسمان پنجم"، ماین، "نام آسمان ششم"، ماجبر "و نام آسمان هفتم"، ایوث "است. خلیفه و حاضران از دانایی
و بلاغت ام فروه به فکر فرو رفته، او را تحسین کردند. خلیفه تصمیم گرفت به هر نحو ممکن او را محکوم و نابود کند. لذا سوءال
دیگري پرسید: در حق علی چه می گویی؟ ام فروه گفت: من چه گویم در حق کسی که امام و پیشواي دین است و بهترین اوصیاي
خداست که به نور او آسمان وزمین روشن است و ولایت او شرط ایمان است. پسر ابوقحافه، تو که بیعت را شکستی از دین مرتد
شدي و دین را به دنیاي پست فروختی. خلیفه فریاد زد": کفرتِ المرئۀ...؛ این زن کافر شده زود گردنش را بزنید ".مزدوران،
بلافاصله امّ فروه را کشتند. حضرت علی علیه السلام از ماجرا مطّلع شد و خود را به آن جا رساند و به جسم مرده او به، اذن خدا،
جانی تازه داد و ام فروه عمري دوباره یافت. وقتی این خبر به گوش خلیفه اول و دوم رسید، به همدیگر می گفتند: علی، مسیح این
امّت شده است. ام فروه شش ماه بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام ، جان به جان آفرین تسلیم کرد و نام نیکی در دفاع از
ولایت از خود باقی گذاشت. 3. همسر ابن خباب خوارج هنگام عزیمت به نهروان، در نخلستان عبدالله بن خباب را دیدند که قرآن
بر گردن خود آویزان کرده و بر دراز گوشی سوار بود همسر باردارش همراه او بود. از او پرسیدند: در حقّ علی چه می گویی؟
عبدالله گفت: اِنّ علیاً اَعلَم بالله و اَشَ دّ توقیاً علی دینه وَ اَنْفَذُ ب َ ص یرةً همانا علی داناترین مردم است به خدا و فرمانبردار ترین است
نسبت به دینش و با بصیرت ترین خلق است. گفتند: قرانی که بر گردن آویختهاي به ما امر میکند تو را بکشیم. او را نزدیک نهر
آب آوردند و چون گوسفند سر بریدند و خونش را در داخل آب ریختند. همسر او را نیز کشتند و شکمش را دریدند. آنان چند
زن دیگر را نیز به قتل رسانیدند. 4. کنیز آوازه خوان معاویه زمانی که خبر شهادت امام علی علیه السلام به معاویه رسید، او در بستر
بود. او کنیز با ایمانی داشت که برایش آوازه خوانی میکرد. او را خواست و به او گفت: سرودي بگو که امروز چشم من روشن
شد. کنیز گفت: مگر چه خبر خوشی براي تو آوردهاند که این همه مسروري؟ معاویه گفت: می گویند علی بن ابی طالب علیه
السلام کشته شده است. کنیز گفت: بعد از این هرگز آواز نمی خوانم. معاویه دستور داد او را بزنند. کنیز گفت: اگر مرا رها کنید
برایتان شعري می خوانم. سپس اشعار زیر را سرود": و ما قبل از زمان مرگ، در حالی بودیم که زمزمه رسول خدا صلی الله علیه
وآله را بین خود دیدیم و (شنیدیم) آیا معاویۀ بن حرب کار را (به آنجا) نرساند که چشم هاي شامیان به تاریکی گراید؟ آیا در
ماه رمضان (بر شادي و سرور) براي کشته شدن بهترین مردم، ما را جمع کردهاید؟ کشتید بهترین سوارکاران جنگها و گرامی ترین
کسی که دیگران را در کشتی نجات سوار می کند. به خدا سوگند که علی علیه السلام را و نماز گذاردن نیکویش را فراموش نمی
کنم. معاویۀ به حرب، بر کشته شدن علی علیه السلام افتخار نکن، زیرا بقیه خلفاي حقیقیِ خدا از ما هستند" ".همانا قریش فهمیده
است که تو هم از جهت خانواده و هم از جهت دینداري، بدترین آنانی ".آتش خشم معاویه زبانه گرفت و با چوبی که در پیشش
بود، چنان بر فرق آن کنیز با ایمان زد که روحش به بهشت پرواز کرد.
زنان روایتیگر حدیث ولایت
برخی بانوانَ احادیثی در رثاي مقام علی علیه السلام نقل کردهاند و از این طریق به حمایت از حریم ولایت اقدام نمودهاند. 1. ام
صفحه 92 از 108
خارجه همسر زید بن ثابت وي زنی شایسته و والا مقام بود و از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله حدیثی نقل کرده است که در
صحت آن تردیدي نیست. او میگوید: نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله که با جمعی از اصحاب خود در باغی نشسته بود، رفتم.
آن حضرت فرمود: اوّلین مردي که از درِ باغ وارد شود، اهل بهشت خواهد بود. چشم ها به در دوخته شد. همه آرزو کردند که در
آن لحظه پشت دیوار بودند و از در داخل می شدند. کم کم حالت انتظار اوج گرفت. همه به هیجان آمده بودند و لحظهاي چشمان
خود را از در باغ بر نمی گرداندند. وقتی این حالت به حداکثر رسید، احساس کردیم که کسی می خواهد وارد باغ شود. پیامبر خدا
صلی الله علیه وآله فرمود: شاید علی باشد. وقتی وارد شد دیدیم علی است. سعدیه، دختر منقذ عبدیه او در بصره سکونت داشت و
از شیعیانی بود که در تشیع، سخت استوار بود. خانه او همواره مجمعی بود که شیعیان در آن گرد آمده، الفت میگرفتند و نقل
حدیث می کردند.
زنان و گزارش غدیر خم
بدن شک، واقعه غدیر از عمده ترین نقاط عطف تاریخ رسالت و ولایت است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بارها علی علیه السلام
را به عنوان امام و جانشین خود به مردم معرفی کرد.( 30 ) امّا غدیر خم جایگاهی بس عظیم دارد. تاریخ نویسان گزارش این رویداد
را از راه هاي گوناگون براي مردم نقل کردهاند. احمد بن حنبل حدیث غدیر را از 40 طریق، طبري از 70 طریق، ابن عقده از 105
طریق، ابو سعید سیستانی از 120 طریق و برخی دیگر از 150 طریق نقل کرده اند. علامه امینی در کتاب الغدیر نام 110 نفر از صحابه
پیامبر صلی الله علیه وآله را آورده است که جریان غدیر را به اجمال یا تفصیل گزارش کردهاند. نکته مهم این است که هیچ یک از
وقایع و سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله را نمیتوان یافت که این تعداد از صحابه آن را بازگو کرده باشند. او نام 360 دانشمند که
حدیث غدیر را گزارش کردهاند، ذکر کرده است. اگر تعداد بانوانی را که نام آنان به عنوان راويِ جریان غدیر در تاریخ نقل شده
با آن چه در موارد دیگر توسط زنان گزارش شده است مقایسه کنیم، خواهیم دید حضور زنان در نقل جریان غدیر بیش از
موضوعات دیگري است که آنان در طریق گزارش آن قرار گرفتهاند. در میان زنانی که جز صحابهي پیامبرند و حدیث غدیر را
روایت کردهاند، این افراد به چشم می خورند. 1.حضرت فاطمه علیهاالسلام ؛ 2. اسماء (دختر عمیس)؛ 3. ام سلمه؛ 4. امّ هانی
خواهر امام علی علیه السلام ؛ 5. فاطمه (دختر حمزه سید الشهداء)؛ 6. عایشه (دختر ابیبکر). در میان تابعان نیز این نامه ها به چشم
می خورد: 7. عایشه (دختر سعد بن ابی وقاص)؛ 8. عمیره (دختر سعد بن مالک)؛ در میان استدلال کنندگان به حدیث غدیر نیز این
نامه ها را می بینیم: 9. فاطمه علیهاالسلام ؛ 10 . ام کلثوم (دختر علی علیه السلام )؛ 11 . فاطمه (دختر حسین بن علی علیه السلام )؛
11 . سکینه (دختر حسین بن علی علیه السلام )؛ 13 . بانوي دارمیه حجونیه. در کتابهاي روایی، نحوه روایت و استدلال هر یک از
بانوان، به تفصیل آمده است. اکنون به چند نمونه اشاره می کنیم. 1.دختران امام موسی بن جعفر علیه السلام (فاطمه، زینت و ام
کلثوم). هر سه نفر حدیث را از عمه خویش، فاطمه، (دختر امام صادق علیه السلام ) و او از عمهاش، دختر امام سجاد علیه السلام و
او از عمه هایش: فاطمه و سکینه (دختران امام حسین علیه السلام ) و آنان از عمه خویش، ام کلثوم (دختر امام علی علیه السلام ) و
او از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میکند". انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه؟ و
قوله صلی الله علیه وآله انت منی بمنزله هارون من موسی( 31 " ")آیا سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر خم را
فراموش کردید: هر کسی من مولاي اویم، علی مولاي اوست؟ آیا گفته آن حضرت را که تو نسبت به من، مانند هارون نسبت به
موسی هستی فراموش کردید. "؟از جمله ویژگی هاي حدیث مذکور این است که سلسله سندش از بانوان اهل بیت علیهمالسلام
است. پنج فاطمه که هر یک عمه دیگري اند، در طریق روایت قرار گرفتهاند و مادرشان، فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ششمین فاطمه در
طریق سند است. نکته دیگر این است که بکر بن احمد به طور مستقیم از دختران موسی بن جعفر علیه السلام این علم را فرا گرفته و
صفحه 93 از 108
3.دارمیه حجونیه در ( در صدد نقل آن بر آمده است. 2. ام سلمه، حدیث غدیر را از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل میکند.( 32
مقابل معاویه، به این حدیث احتجاج میکند": و والیت علیاً علی ما عقد له رسول الله صلی الله علیه وآله من الولایه یوم خم بمشهدٍ
منک؛( 33 ")علّت این که علی را خلیفه میدانم نص رسول خدا صلی الله علیه وآله در روز غدیر خم است که فرمود: هر که من
مولاي اویم پس علی مولاي اوست...
زنان مدافع ولایت با گزارش اخبار نظامی
احساس امنیت از نعمت هاي مهم و مورد اهتمام شرع مبین اسلام است. از همین رو، حفظ حریم مردم و نگه داري اسرار آنان
واجب و تجسس از زندگانی و رفتار درونی آنان حرام است. این، یک اصلِ مورد قبول همه است؛ اما با تأمل در بعضی روایات
روشن می شود محدوده این تحریم، اسرار فردي و خانوادگی است که با مصالح جامعه ارتباطی ندارد. و در مواردي که به مصالح
جامعه بستگی دارد ناگریز باید مورد مراقبت و تفتیش دقیق قرار گیرد؛ زیرا حکومت اسلامی که مسئولیت حفظ نظام و جامعه را بر
عهده دارد، باید اطّلاعات لازم در مورد اوضاع و احوال حکومتها، ملّتهاي بیگانه و قراردادها و برنامه هایی را که بر ضدّ
مسلمانان دارند، به دست آورد. همچنین حکومت موظّف است کارمندان و شهروندان خود را کنترل و مشکلات اقتصادي و امنیتی
آنان را زیر نظر داشته باشد. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: فرمان بردن از ما اهل بیت باعث نظام یافتن دین و رهبري بر مردم،
موجب از میان رفتن تفرقه وگرد هم آمدن گروه هاست.( 34 ) در میان مدافعان مقام ولایت افرادي بوده اند که در اردوي دشمن
قرار داشتند یا به نحوي از اخبار اردوگاه دشمن باخبر گشته، اطّلاعات و اخبار را به اطلاع معصومین رسانیدهاند. از میان این بانوان
می توان به افراد زیر اشاره کرد: 1. همسر هیثم بن الاسود در نبرد صفین، همسر هیثم بن الاسود که همراه همسرش به سپاه معاویه
نفوذ کرده بود، اخبار و گزارش هاي ارتش معاویه را به امیرالموءمنین علیه السلام رساند. همسر هیثم اخبار و اطلاعات لشکر معاویه
را در پارچه اي می پیچید و به گردن اسبها می آویخت. سپس اسبها را جهت فروش، روانه لشکر حضرت امیر علیه السلام
مینمود. بعد از آن که این راز افشا شد، معاویه از هیثم پرسید: آیا همسر تو بود که اطّلاعات را می نوشت و به گردن اسبها می
آویخت و با فروش اسبها به لشکر علی علیه السلام ، اسرار ما را گزارش میکرد؟ هیثم پاسخ داد: آري. 2. ام الموءمنین، ام سلمه
ام سلمه، از زنان با معرفت و صاحب نظر و از دوستان خالص علی علیه السلام بود که از راه هاي مختلف سعی در حمایت از آن
بزرگوار را داشت. هنگامی که عایشه او را دعوت نمود که همراه او به بصره برود، تمام کوشش خود را در راه منصرف کردن وي
به کار برد و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به مرحله اجرا در اورد و با دلایل قطعی ثابت کرد که علی علیه السلام بر راه حق
و دشمنان او بر راه باطل هستند. او نتوانست نظر عایشه را در رفتن به بصره تغییر دهد. بنابراین نامهاي به امیرالموءمنین علیه السلام
نوشت و خبر حرکت عایشه به بصره را به آن حضرت داد و نوشت": امیرالموءمنین، اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله ما را به لزوم
ماندن در خانه فرمان نداده بود، من ملازم رکاب شما میشدم. اکنون فرزند خود را فرستادم که او را بر هر امري فرمان دهی،
اطاعت کند. "سپس نامه را همراه فرزندش، عمر بن ابی سلمه، به سوي امیرالموءمنین علیه السلام روانه کرد. 3. ام الفضل پس از
شورش طلحه، زبیر و عایشه، ام الفضل، دختر حارث که مادر عبدالله بن عباس پسر عموي امیرالموءمنین علیه السلام بود، مردي به
نام ظفر از قبیله جهنیه را اجیر کرد و او را نزد حضرت علی علیه السلام فرستاد و آن حضرت را از شورش طلحه و زبیر و عایشه باخبر
( ساخت.( 35
پاورقی ها:
صفحه 94 از 108
3 احادیث اصول کافی، ج 1 کتاب الحجه.در توصیف . 2 بصائر الدرجات، ص 186 ، حدیث 16 . 1 بحارالانوار، ج 89 ، ص 255
علم ائمه علیهم السلام مطالب ظریفی را بیان میکند .در زیارت جامعه کبیره نیز ما امامان علیهمالسلام را محیط وحی، خازن علم،
محل معرفت الهی، معادن حکمت الهی،حافظان اسرار خدا، نور و برهان خدا، برگزیدگان الهی برایسرارش و ... مینامیم. 4 بصائر
8 همان، . 7 کافی، ج 1، ص 207 . 6 همان، ص 182 ، حدیث 2 . 5 همان، ص 211 ، حدیث 3 . الدرجات، ص 188 ، حدیث 23
12 11 همان، ص 303 و مناقب ابن شر آشوب، ج 4، ص 172 . 10 همان، ص 343 . 9 همان، ص 344 . ص 340 ، حدیث 7
14 ریاحین الشریعه، ج 3، ص 358 و تحفه العالم، . 13 مقاتل الطالبین، ص 180 . کافی، ج 1، ص 303 و بحار الانوار، ج 26 ، ص 35
ج 2، ص 87 . علاوه بر این موارد، امام رضا علیهالسلام در تعریف و تمجید یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به نام سعیده،
می فرماید": این بانو از اهل فضل بود. آن چه از امام صادق علیهالسلام میشنید می آموخت و او وصیت حضرت رسول
. 16 رجال کشی، ص 14 و الغیبه، طوسی: ص 50 ، ح 9 . صلیاللهعلیهوآله بود". رجالکشی، ص 15 اصول کافی، ج 2، ص 168
20 همان، ج 3، ص 239 ، ح . 19 اصول کافی، ج 3، ص 238 . 18 سیره ابن هشام، ج 2، ص 605 . 17 بحار الانوار، ج 46 ، ص 35
، 23 بحار الانوار، ج 28 . 22 ریاحین الشریعه، ج 2، ص 38 . 21 الروضۀ البهیه فی شرح اللمعۀ الدمشقیه، ج 9، فصل 7، ص 348 .8
28 همان ، ص . 27 همان ، ص 47 و 46 . 26 همان ، ص 46 و 45 . 25 همان ، ص 45 و 46 . 24 یاوران ولایت، ص 42 . ص 355
. 33 الغدیر، ج 1، ص 196 197 . 32 تاریخ الطبري، ج 2، ص 216 . 31 همان ، ص 81 . 30 همان، ص 68 . 29 همان ، ص 68 .39
. 35 بلاغات النساء، ص 72 . 34 معجم رجال الحدیث، ج 23 ، ص 177
پی نوشت ها
فهرست آیات
سورهحجر/آیه 29 والُله جَعَلَ لَکُمْ مِنْ انفُسِکمْ اَزْوَاجاً وجَعَل لَکُمْ مِنْ اَزواجِکُمْ بنینَ و حضدهُ و ··· فإذَا سوّیتِهُ و نَفَخَتُ فیهِ مِنْ روحی
سوره ··· سورهتین/آیه 4 ...فتبارَكَ الُله احسَنَ الخَالقینَ ··· سوره نحل/آیه 74 لَقَدْ خَلَقْنَا الانسانَ فی اَحْسَن تَقویمِ ··· رزقکم مِنَ الّطیبَات
سوره آل عمران/آیه 42 41 ضَرَب ···... سوره موءمنون/آیه 10 ...اذْ قالتِ المَلائکۀُ یَا مریَمُ ···... موءمنون/آیه 13 اصطفاك و طهرك
الُله مَثلًا للّذینَ آمَنوُا امرأت فرعَوْنَ، اِذْ قالَتْ ربِّ ابن لی عِنْدك بیتاً فی الجنۀِ و نَجِّنی مِن فرعَوْن و عَمَله و نجنی من القوم الظامین وَ
سوره تحریم/آیه ··· مریَمُ بنت عِمرانِ الّتی احصنت فرجها فَنَفَخْنَا فیه مِنْ روحِنا و صدّقت بکلماتِ و بها و کتبه و کانت من القانِتینَ
10-11 هُم یقسمون رِحمۀ ربک نحنُ قسمنا بینَهُمْ معیشتهُمْ فِی الحیواةِ الدُّنیا و رَفَعنَا بَعْضهُمْ فَوق بَعْضَ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بعضُهُمْ بعضاً
سوره حدید/آیه 12 قالَت انَّ الملوكَ اِذَا دَخلوا قَرْیۀً ادَفْسَ دوهَا وَ جَعَلوُا اَعِزَّةَ اَهْلِهَا اذلَّۀُ و کَذلِکَ ··· سَخریاً وَرَحمۀ خیرهما یَجْمعونَ
سوره احزاب/آیه 35 انّما یریدُ الُله لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ ···... سوره نمل/آیه 34 اِنَّ المسلمینَ والمسلمات وَالموءمنینَ و الموءمناتُ ··· یَفْعلوُنَ
سوره انسان/آیه 7 ··· سوره احزاب/آیه 33 یوُفوُنَ بالنَّذْرِ و یَخافونَ یوماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً ··· الرِّجسَ اهل البیتَ و یطهرکم تطهیراً
سوره حج/آیه 78 یَرْفَعُ الُله الذینَّ ··· سوره تکویر/آیه 16 و 17 مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فی الدّینِ مِنْ حَرَجْ ··· الْجوادِ الکُنِسَّ وَاللّیْلِ إذَا عَسْعَسَ
سوره کهف/آیه 110 وَضَرَبَ الُله مَثَلًا ··· سوره مجادله/آیه 11 قُلْ انّما اَنَا بَشَرٌ مَثْلَکُمْ یوُحی الیَّ ··· امَنوا مَنْکُمْ والذّینَ اتوُا العِلْمَ دَرَجاتٍ
سوره تحریم/آیه 11 یَا ایّهَا الذّینَ امَنوُا اصْبرُا وَصَابَروا وَرابَطُوا ··· لِلّذینَ اَمَنوا امْرأةَ فِرعوْنَ اِذْ قَالَتْ رَبّ ابْنِ لی عِنْدَكَ بیتاً فِی الجَنّۀ
··· سوره زخرف/آیه 89 مَنْ یَهْدِالُله فَمَالَهُ مِنْ مُضل ··· سوره آل عمران/آیه 200 فقُل سَلامُ فَسَوفَ یعلمون ··· واتَّقوالله لَعَلَّکُمْ تُفْلِحون
سوره فصلت/آیه 44 ولله ··· سوره اعراف/آیه 31 یُنادوُن مِنْ مکانٍ بعیدٍ ··· سوره زمر/آیه 37 یا بنی آدمُ خُذوا زینَتَکم عِندَ کلِّ مَسْجدٍ
سوره انبیاء/آیه 8 لَا ··· سوره آل عمران/آیه 97 مَا جَعَلْناهُمُ الله جَسَ داً الّا یأکلوُنَ الطّعَام ··· علی النّاس حج البیتِ مَنِ اسْتَطاعَ الَیْه سبیلًا
صفحه 95 از 108
··· سوره انبیاء/آیه 22 سُبْحانَ الّذي سَخَرَ لَنَا هذا ··· سوره بقره/آیه 286 لَوْ کانَ فیهما الهۀ الّا الُله لَفَسَ دَتا ··· یُکَلَّفَ الله نَفْساً الّا وُسْعَهَا
سوره آل عمران/آیه 144 یَا ···... سوره ص/آیه 26 وَمَا محمّدُ الارسول ··· سوره زخرف/آیه 12 یَا داوودَ اِنّا جَعَلْنَاكَ خَلیفۀً فِی الارْضِ
سوره کهف/آیه 46 یَا اَبَتِ ··· سوره مریم/آیه 12 المالُ والبنوُنَ زَینۀ الحَیَوةِ الدُّنیا ··· یَحیَی خُ ذْ الکتابِ بقوَّةٍ یَا موسی انّی اَنَا الله
سوره بقره/آیه 261 وَعَ َ ص ی آدَمُ رَبُّه ··· سوره قصص/آیه 26 والله یُضاعِفُ لِمَن یَشَ اءُ ··· اسْتأجِرْةُ اِنَّ خَیْرَ مِنْ استأجَرَت القويّ الامینُ
سوره الانسان/آیه 22 ضَ رَبَ الُله مَثَلاُ للذّینَ کَفَروا اِمْرائۀِ نوحً وإمرأة لوطٍ کانَتا ··· سوره طه/آیه 121 وَکَانَ سَ عْیُکُمْ مَشکوراً ··· فَغَوَي
سوره تحریم/آیه 10 اِذْ قال ابراهیمُ رَبِّ ··· تَحتَ عَبْدِینَ مِنْ عِبادِنا فَخَانْتاهُما فَلَمْ یُغْنیِا عَنْهُما مِنَ الله شیئاً و قیلَ ادْخداً النّار مَعَ الدّاخلینَ
سوره ··· سوره بقره/آیه 260 فَأصْ بحَ فی المدینۀِ خائفاً یَتَرَقَّبُ ··· اَرَنی کَیْفَ نُحِیَ المَوْتَی قَالَ اَوَلَمْ تُوءمِنْ قَالَ بَلی وَلکنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی
سوره ص/آیه 35 تلکَ ··· سوره انبیاء/آیه 79 ربِّ اغْفِرلی وَهَبْ لی مُلگاً لَا یَنْبَغیِ لِاَحدٍ مِنْ بَعْديِ ··· قصص/آیه 18 فَفَهَّمناها سلیمان
سوره قصص/آیه 83 اِذْ قالَ الُله یا عیسیَ بنَ مریمَ ءانتَ قُلْتَ للنّاسِ ··· الدّارُ الاخِرَةُ نَجْعَلُها للّذینَ لَا یُریدونَ عُلُوّاً فِی الْارضِ ولَا فَساداً
سوره مائده/آیه 126 انَّ الذّینَ یُبایعوُنَکَ انّما یَبایِعونَ الله یَدُالله فَوْقَ ایدیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فانّما یَنْکُثُ ··· اتخُدون و اُمّی اِلَهَیْنِ مِنْ دونِ الله
سوره فتح/آیه 108 وِالذّینَ امَنوا وَلَمْ یُها جروُا مَا لَکمُ مِنْ ولایَتِهِمْ مِنْ ··· عَلی نفسِهِ وَ مَن اَوْفی بَمَا عَاهَدَ علیهِ الله فَسَ یوءُتِیهِ اَجراً عَظیماً
سوره آل ··· سوره انفال/آیه 72 ولتکُن مِنْکم اُمّۀَ یَدعونَ اِلی الخَیْرِ و یأمرونَ بالمعروفِ وَ یَنْهوْن عَنِ المُنْکَرْ ··· شیءٍ حَتّی یُهاجِروُا
سوره آل عمران/آیه 141 ··· عمران/آیه 104 وَلْیَمحص الُله الذّینَ آمنوا وَیَمحق الکافرین
فهرست منابع وماخذ
3. الاحتجاج علی اهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی. 4. ارشاد 1. قرآن کریم 2. آشنایی با قرآن، مرتضی مطهري، قم، صدرا، 1374
5. اسرار آل محمد صلیاللهعلیهوآله ، سلیم . فی معرفۀ حجج الله علی العباد، محمد بن محمد بن نعمان(مفید)، تهران، اسلامیه، 1376
6. اعیان الشیعه، محسن امین، تحقیق: حسن الامین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات . 7. اسد بن قیس هلالی، قم، نشر الهادي، 1375
الغابۀ فی معرفۀ الصحابۀ،، علی ابن محمدابن اثیر، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی تا. 8. انساب الاشراف، احمد بن یحیی
بلاذري، تحقیق و مقدمه: سهیل زکّ ار ریاضی زرکلی، بیروت، دارالفکر، 1417 ه.ق>. 1996 م . 9. امالی، محمد بن علی ابن
بابویه(شیخ صدوق)، مقدمه: حسین اعلمی، بیروت، موءسسۀ الاعلمی للمطبوعات، 1400 ه.ق>. 1357 ش . 10 . الامامۀ و السیاسۀ،
ابی محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبه الدینوري، تحقیق:علی شیري، بیروت، منشورات الشریف الرضی، 1990 م. 11 . اخبار النساء فی
کتاب الاغانی، علی بن حسن ابوالفرج اصفهانی، جمعآوري و شرح: عبدالامیر مهنا، بیروت، موءسسۀ الکتب الثجافیۀ، 1375 ه.ق./
12 . اعلام النساء الموءمنات، محمد حسون، ام علی مشکور، قم،اسوه، 1411 ه.ق. 13 . اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، .1996
14 . اعلام النساء، عمر رضا کحاله. 15 . بحار الانوار، محد باقر . ترجمه و شرح: جواد مصطفوي، تهران، علمیه اسلامیه، 1344
مجلسی، موءسسۀ الوفاء، چاپ دوم، بیروت، 1403 ه.ق. 16 . بصائر الدرجات، حسن بن سلیمان حلّی، تحقیق: مشتاق المظفر، قم،
17 . اخبار النساء فی العقد الغرید، احمد بن محمد ابن عبد ربه، شرح: عبد مهنا، بیروت، . موءسسۀ النشر اسلامی، 1421 ه.ق. 1379
دارالکتب العلمیۀ، 1990 م./ 1369 ه.ق. 18 . بهجۀالآمال فی شرح زبدة المقال، علی بن عبدالله علیاري تبریزي،تهران، بنیاد فرهنگ
اسلامی، حاج محمد حسین کوشان پور 19 . تفسیر الامام حسن عسکري علیهالسلام ، مدرسۀ الامام المهدي(عج). 20 . تنقیح المقال،
21 . تهذیب التهذیب، احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، بیروت، . فی علم الرجال، عبدالله ممقانی، بی جا، بی نا، 1349
22 . تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعۀ العروي الحویزي، . داراحیاءالتراث العربی، موءسسۀ التاریخ العربی، 1372 ه.ق./ 1993
تحقیق: علی عاشور، بیروت، موءسسۀ التاریخ العربی، 2001 م/ 1380 ه.ق. 23 . تاریخ دمشق، علی بن الحسن ابن عساکر، قم،
دارالمعروف، 1415 ه.ق 1373 ه.ش. 24 . تحف العقول عن آل الرسول صلیاللهعلیهوآله ، حسن علی بن الحسین بن شعبه الحرانی،
صفحه 96 از 108
قم، جماعۀ اعدد سین فی الحوزة العلمیۀ، 1402 ه.ق. 1363 ه.ش. 25 . تاریخ طبري، (تاریخ الامم و الملوك)، محمد بن حریز طبري،
قاهره، مطبعۀ الاستقامۀ، 1393 م. 26 . تاریخ الخلفاء، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، تحقیق: محمد محیی الدین،
عبدالحمید، بیروت، منشورات الشریف الرضی. 27 . تاریخ الاسلام السیاسی و الدینی و الثقانی و الاجتماعی، حسین ابراهیم حسن،
28 . تفسیر قمی، أبی الحسن علی بن ابراهیم قمی، تصحیح: طیب الموسوي الجزائري، . قاهره، مکتبۀ النهضۀ المصریۀ، 1964،1967
29 . تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبائی، جامعه قم، منشورات مکتبۀ الهدي، موءسسۀ دارالکتاب، 1367
مدرسین حوزه علمیه قم. 30 . جامع الراوة وازاحۀ الاشتباهات عن الطرق والاسناد، محمد بن علی الاردبیلی الغروي الحائري، بیروت،
منشورات دار الاضواء، 1403 ه.ق./ 1983 م. 31 . الخصال،(بابویه القمی) ، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی،
32 . الخصائص الزینبیۀ، نور الدین جزایري، قم، الشریف الرضی، . تصحیح: علی اکبر غفاري، قم ، مرکز المنشورات الاسلامیۀ، 1362
33 . الحیاة، محمدرضا علی الحکمیی، مکتب نشر الثقافه الاسلامیۀ، 1399 هرحلیۀ الاولیاء. 34 . الدّر المنثور فی طبقات الرباب .1376
الخدور، زینت فوار، حواشی: محمد امین صفاري، بیروت، محمد علی بیضون، داراکتب العلمیۀ، 1999 م/ 1378 ه.ق. 35 . الدلائل
36 . ذکر النسوة المتعبدات، ابو . الامامۀ، محمد بن جریر طبري آملی، قم، موءسسۀ البعث، مرکز الطباعۀ و النشر، 1413 ه.ق/ 1372
عبدالرحمن السلمی الصوفیات. 37 . رجال کشی، محمد بن عمر بن عبدالعزیز. 38 . ریاحین الشریعۀ، ذبیح الله محلاتی، تهران،
39 . الروضۀ البهیۀ فی شرح اللمعۀ مشفیۀ، زین الدین علی (شهید ثانی). 40 . رجال برقی، احمد بن محمد . داراکتب الاسلامیۀ، 1364
41 . روضۀ المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد . برقی، تحقیق: جواد القیّومی الاصفهانی،نشر القیوم، قم، 1419 ه.ق./ 1377
بن باقر بن محمد تقی مجلسی، تحقیق: حسین الموسوي الکرمانی، علی پناه اشتهاردي، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی، حاج محمد حسین
42 . رجال طوسی، ابیجعفر محمد بنالحسنالطوسی، نجف، الحیدریۀ، 1380 ق 43 . روضۀ الواعظین . کوشان پور، 1406 ه.ق./ 1364
44 . زنان دانشمند و راوي حدیث، احمد صادقی . و بصیرة المعتطین، ابوجعفر محمد حسن قتال نیشابوري، تهران، نشر نی، 1366
45 . زن در آئینه جلال و جمال، عبدالله جوادي آملی، قم، مرکز . اردستانی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1375
47 . زینب بانوي قهرمان کربلا، عایشه بنت الشاطی، ترجمه: حبیب . 46 . زن، مهدي مهریزي، قم، نشر خرم، 1377 نشر اسراء، 1377
48 . زینب قهرمان دختر علی علیهالسلام ، احمد صادقی . چاپچیان(حسان) و مهدي آیت الله زاده نائینی، تهران، امیر کبیر، 1377
49 . سنن نسائی و حاشیۀ الامام السندي، احمد بن علی النسائی، بیروت، دارا احیاء التراث العربی، . اردستانی، تهران، نشر مطهر، 1374
بی تا. 50 . سیرة النبی صلیاللهعلیهوآله (سیره ابن هشام)، ابن محمد عبدالملک بن هشام، بیروت، دارالفکر، 1937 م. 51 . سفینۀ البحار
761 ق، و مدینۀ الحکم و الآثار، شیخ عباس قمی، بیروت، دارالمرتضی، بیتا. 52 . شذورالذهب، عبداللّه ابن یوسف (ابن هشام)، 8،7
بیجا، بینا، بیتا. 53 . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبۀ الله ابن ابی الحدید، تحقیق ابوالفضل ابراهیم، بیروت،
54 . صحیفه نور، امام خمینی رحمهالله ، چاپ اول، موءسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی . داراحیاء الکتب العربیۀ، 1358 ه.ق./ 1978
. رحمهالله . 55 . صحیح بخاري، محمد بن اسماعیل بخاري، مقدمه:احمد شاکر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1314 ه.ق. 56
الصفار، محمد بن الحسن. 57 . الطبقات الکبري، محمد بن سعد، بیروت، دارالفکر، 2000 م> 1420 ق. 58 . عیون الاخبار، عبد الجبار
ناجی ابن قتیبه، مقدمه: عبدالامیر الاعسم، بیجا، بیت الحکمۀ، 2000 م. 59 . الغدیر فی الکتاب و السنۀ و الارب، عبد الحسین امینی،
60 . الغارات، ابراهیم بن محمد ثقفی، ترجمه: عبدالحمید آیتی، تهران، وزارت . تحقیق: یعقوب قاسم لو، قم، نسیم حیات، 1380
61 .الغیبۀ طوسی، شیخ ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی، تحقیق: . فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، 1374
62 . غرر الحکم و دررالحکم، عبدالواحد بن . عبادالله طهرانی، علی احمد ناصح، قم،موءسسه المعارف الاسلامیۀ، 1411 ه.ق./ 1369
محمد تمیمی، مصطفی الدرایتی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی،بی تا. 63 . فصول الهمۀ فی معرفۀ الائمۀ علیهالسلام ، علی بن محمد
64 . فروغالکافی، ابی جعفر محمد بن یعقوب کلینی، تصحیح و . بن محمد المالکی(ابن صبّاغ)، قم، دارالحدیث، 1422 ه.ق./ 1380
صفحه 97 از 108
تعلیق: علیاکبر غفاري، بیروت، دارالاضواء، 1405 ه.ق./ 1985 م. 65 . فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مقدمه و
66 . الکافی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی الرازي، توضیحات: کاظم مدیر شانهچی، بنیاد پژوهشهاي اسلامی، 1372
67 . کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی بن حسام الدین متقی، بیروت، موءسسۀ الرسالۀ، . تهران، علمیه الاسلامیۀ، 1364
.69 . 68 . کامل الزاریات، جعفر بن محمد ابن قولویه، ترجمه:محمد جواد ذهنی تهرانی، تهران، پیام حق، 1377 . 1405 ه.ق/ 1363
.70 . کشف الغمۀ فی معرفۀ الائمۀ علیهالسلام ، ابی الحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، بیروت، دارالاضواء، 1985 م./ 1364
الکامل فی التاریخ، علی بن محمد(ابن اثیر)، بیروت، دارالکتابالعربی. 71 . لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، تهران، دانشگاه
72 . میزان الحکمۀ، محمد محمدي ري شهري، قم، . تهران و موءسسه انتشارات و چاپ موءسسه لغت نامه دهخدا، 1377
1416 ه.ق. 73 . مسند احمد، احمد بن محمد، بیروت، دارالصادر. 74 . المغازي، محمدبن عمر بن واقدي، ، / دارالحدیث، ( 1375
تحقیق: مارسدن جونس، تهران، نشر دانش اسلامی، 1405 ه.ق. 75 . مناقب ابن شهر آشوب، ابی جعفر رشید الدین محمد بن علی بن
شهر آشوب السروي المازندرانی، قم، علامه. 76 . مروجالذهب و معادن الجوهر، علی بن حسین مسعودي، تحقیق: یوسف اسعد
77 . مقاتل الطالبین، علی بن الحسین ابوالفرج اصفهانی، شرح و تحقیق: احمد صفر، منشورات الشریف . داغر، قم ، دارالهجرة، 1363
الّرضی. 78 . معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، ابوالقاسم الموسوي الخوئی، قم، مرکز نشر آثار الشیعۀ، 1369
پی نوشت ها
3. پیام به مناسبت روز زن، در تاریخ 12/11/ 1. نظام حقوق زن در اسلام، مقدمهها. 2. در جمع بانوان قم، در تاریخ 1358
5. خنساء، دختر عمرو بن الحارث، شاعري پرآوازه و نیکو 26/6/ 4. در دیدار بک جمعی از بانوان در تاریخ 1358 26/2/1358
سخن بود. اشعار وي براي مرگ دو برادرش در جنگهاي قبیلهاي در دوران جاهلیت، منظومهاي از اشک و آه است. از جریر، شاعر
معروف عرب، درباره بهترین شاعر پرسیدند؛ گفت: اگر خنساء نبود، میگفتم من هستم. بشار، شاعر عرب، گفته است: هیچ زنی
شعري نسروده مگر آن که آثار ضعف و سستی زنانه در اشعارش پیدا و نمایان است. گفتند: آیا خنساء نیز همین طور است؟ گفت:
خنساء از مردان نیز در مردانگی برتر است. وي پس از ظهور اسلام، قریحه شعرگویی خود را در خدمت اسلام قرار داد و در جنگ
قادسیه 4 فرزند خود را به میدان نبرد فرستاد و پس از شهادت آن ها اشعار نیکویی سرود. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وي
6. دختر اوس بن حارثه، نکته دان و داراي بینشی عمیق بود. وي تا زمانی . راتواناترین شاعر عرب نامیده بود. یاوران ولایت، ص 13
که همسرش میان دو دسته از قبیله خود با فعالیت فراوان و دادن سه هزار شتر صلح و آشتی برقرار نکرد، تن به زناشویی با وي
نداد و پس از ختم غائله و ایجاد صلح و صفا، به استقبال همسر شتافت و گفت: اکنون تو شایسته همسري منی. یاوران ولایت، ص
10 . سوره . 8. به طور تفصیل بحث خواهد شد. 9. یاوران ولایت، ص 17 . 7. آشنایی با قرآن، ج 4 (تفسیر سوره نور)، ص 29 .14
. 14 . سوره موءمنون، آیه 13 . 13 . سوره تین، آیه 4 . 12 . سوره حجر، آیه 29 . 11 . زن در آیینه جلال و جمال، ص 68 . نحل/ آیه 74
.17 . 16 . زن در آئینه جلال و جمال، ص 210 211 . 15 . مقدمه اي بر روان شناسی زن با نگرش علمی و اسلامی، ص 127 128
21 . ر.ك: . 20 . اعلام النساء الموءمنات، ص 318 . 19 . الحیاة، ج 2، ص 217 18 . آل عمران، آیه 42 41 . سوره موءمنون، آیه 10
24 . ذکر النسوة المتعبدات الصوفیات، ابو . 23 . سوره تحریم، آیه 10 11 . 22 . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 89 . زن، ص 54 52
.27 26 . زن در آئینه جلال و جمال، ص 236 238 . عبد الرحمن السلمی. 25 . نفخات الانس، ص 615 635 . نیز ر.ك: زن، ص 59
. 29 . نمل، آیه 34 . 28 . لایزال الناس بخیر ما تفاوتوا فاذا استووا هلکو. بحار الانوار طبع قدیم، ج 17 ، ص 101 . سوره حدید، آیه 12
، 32 . مستدرك الوسائل، ج 14 . 30 . مجمع البیان، ج 7، ص 138 ، ذیل آیه 31 سوره نور. 31 . وسائل الشیعه، ج 14 ، ص 146 ، ح 5
35 . وسائل . 34 . کافی، ج 5، ج 2878 . 33 . وسائل الشیعه، ص 275 ، ح 16703 و تفسیر قمی، ج 2، ص 101 . ص 275 ، ح 16701
صفحه 98 از 108
38 . المغازي، ج 1، ص . 37 . مستدرك حاکم، ج 2، ص 175 . 36 . کنز العمال، ج 8، ص 271 ، ح 22878 . الشیعه، ج 5، ص 470
42 . نهج . 41 . مستدرك حاکم، ج 2، ص 327،430 و 431 . 40 . الاصابه، ج 4، ص 462 . 39 . الاحتجاج، ج 1، ص 146 . 269
45 . سوره بقره، . 44 . روضه المتقین، ج 12 ، ص 155 ، کنزالعمال، ج 10 ، ص 159 . 43 . بحارالانوار، ج 8، ص 207 . الفصاحه، ص 34
48 . اعلام النساء . 47 . بحار الانوار، ج 2، ص 144 . 46 . بحار الانوار، ج 2، ص 152 و کنزالعمال، ج 10 ، ص 158 . آیه 128
51 . سوره . 50 . الاصابه، ج 4، ص 418 . الموءمنات. 49 . الاصابه، ص 418 ، اسدالغابه، ج 5، ص 555 و الاستیعاب، ج 4، ص 476
54 . ریاحین الشریعه، ج 5، ص 82 و اعلام النساء . 53 . الاصابه، ج 4، ص 419 . 52 . الاستیعاب، ج 4، ص 477 . احزاب، آیه 35
56 . الاصابه، ج 4، ص . 55 . الاصابه، ج 4، ص 477 ، الاستیعاب، ج 4، ص 471 و اسد الغابه، ج 5، ص 603 . الموءمنات ، ص 625
57 . اسد الغابه، ج 5، ص 603 ، الاصابه، ج 4، ص 477 و الاستیعاب، ج . 477 ، الاستیعاب، ج 4، ص 471 و اسدالغابه، ج 5، ص 603
59 . الاصابه، ج 4، ص 256 و . 58 . اسد الغابه، ج 5، ص 603 ، الاصابه، ج 4، ص 477 و الاستیعاب، ج 4، ص 472 . 4، ص 472
61 . اسد الغابه، ج 5، ص 559 و الاصابه، ج . 60 . الاستیعاب، ج 4، ص 420 و اسد الغابه، ج 5، ص 557 . اسدالغابه، ح 5، ص 557
63 . ریاحین الشریعه، ج 5، ص 103 و اعلام النساء الموءمنات . 62 . اسد الغابه، ج 5 ، ص 559 و الاصابه، ج 4، ص 422 . 4، ص 422
65 . این حدیث در کتاب هاي . 64 . انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا. سوره احزاب آیه 33 . ، ص 660
شیعه و سنی معتبر است: آیه در خانه من نازل شد و رسول الله صلیاللهعلیهوآله به دنبال فاطمه علیهاالسلام ، علی و حسن و حسین
علیهمالسلام فرستاد و فرمود: اینها اهل بیت من هستند. من گفتم: آیا من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمود: تو به خیر هستی. اسد الغابه
66 . تهذیب التهذیب؛ ج 6، ص 608 ، تهذیب الکمال فی . فی معرفۀ الصحابۀ، ج 5، ص 589 ؛ و المعجم الکبیر، ج 23 ، ص 249
69 . الخصال، ج 2، ص . 68 . الاستیعاب، ج 4، ص 1897 . 67 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 282 . اسماء الرجال، کتاب النساء، ص 247
72 . تهذیب . 71 . المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 132 157 . 70 . معجم رجال الحدیث، ج 14 ، ص 230 . 363 ، باب التسعه، حدیث 55
76 . ابن سعد . 75 . همان، ج 43 ، ص 189 . 74 . همان، ص 238 و 240 . 73 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 81 . التهذیب، ج 12 ، ص 389
در الطبقات الکبري، نام ملیکه را در زمره نام هایی که براي ام سلیم بر شمرده، نیاورده است؛ در حالی که سایر کتابها، از قبیل اسد
الغابه، تنقیح المقال، اعلام النساء و ریاحین الشریعه، این نام را هم ذکر کردهاند و میدانیم که ملیکه نام مادر اوست. 77 . الطبقات
80 . الطبقات . 79 . تنقیح المقال، ج 3، ص 73 . 78 . همان، ص 433 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 408 . الکبري، ج 8، ص 425
83 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 407 و اعیان . 82 . همان، ج 8، ص 429 . 81 . همان، ج 8، ص 430 . الکبري، ج 8، ص 427 و 428
85 . رسم عرب چنین بود که هر چه زن برایشان بیشتر ارزش داشت، مهر او . 84 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 6 . الشیعه، ج 2، ص 307
را سنگینتر تعیین میکردند؛ لیکن ام سلمه با چنین مهر سادهاي نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله داراي منزلت و شأن خاص بود.
، 89 . اعلام النساء، ج 5 . 88 . بحار الانوار، ج 22 ، ص 223 . 87 . الخصال، ج 2، ص 419 . 86 . ریاحین الشریعه، ج 2، ص 25 و 294
.93 . 92 . و ریاحین الشریعه، ج 2، ص 301 . 91 . اعلام النساء، ج 5، ص 224 226 . 90 . شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 80 77 ص 227
. 96 . المعجم الکبیر، ج 23 ، ص 294 . 95 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 55 . 94 . اسد الغابه، ج 5، ص 523 . اعلام النساء، ج 5، ص 226
99 . خدمتکار و از اصحاب باوفاي رسول خدا صلیاللهعلیهوآله . 98 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 254 . 97 . بصائر الدرجات، ص 313
101 . ریاحین . بود. پسرانش نیز از اصحاب خاص امیرالموءمنین گردیدند. 100 . اسد الغابه، ج 5، ص 467 و الاصابه، ج 4، ص 310
103 . تنقیح المقال، ج 3، ص 80 و اعیان الشیعه، . 102 . الاعلام، ج 3، زینب بانوي قهرمان کربلا، ص 172 . الشریعه، ج 3، ص 46
106 . شاید منظور از عهد، کتاب؛ و مقصود از بقیّۀ، . 105 . همان، ج 3، ص 62 . 104 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 38 . ج 7، ص 140
عترت باشد؛ همچنان که در حدیث ثقلین آمده است. 107 . منظور از محارم، محرمات و منهیات است. مقصود از فضائل مندوبه،
امور واجب و مستحب است. 108 . من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 567 . از خطبههاي حضرت زهراست و فقط کمی از آن در این جا
صفحه 99 از 108
آمده است. ر.ك: همین کتاب و کتابهاي علل الشرایع، احتجاج طبرسی و رجال الکشی. 109 . کامل الزیارات، ص 263 . ترجمه
این حدیث در احادیث ام ایمن ذکر شد. 110 . امالی صدوق، ص 40 . فدك قريهاي است در حجاز که تا مدینه دو یا سه روز راه
. بوده است و خداوند در سال هفتم هجري پس از جنگ خیبر و فتح قلعه هایش را نصیب رسول الله صلیاللهعلیهوآله کرد. 111
112 . تنقیح المقال، ج 3، ص 80 ؛ الاستیعاب، ج 4، ص 1862 و اسد . الطبقات الکبري، ج 3، ص 227 و تاریخ طبري؛ ج 2، ص 178
114 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 27 ، بحار الانوار، ج 43 ، ص 187 . نظیر . 113 . اعلام النساء، ج 2، ص 254 . الغابه، ج 5، ص 478
حدیث فوق در تنقیح المقال، ج 3، ص 80 و بحار الانوار، ج 43 ، ص 172 آمده است. 115 . ارشاد، ص 197 و الدر المنثور فی
118 . کلینی، ج 1، ص . 117 . ریاحین الشریعه، ج 3، ص 285 . 116 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 474 . طبقات رّباب الخدور، ص 361
120 . یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شّره مستطیرا، و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و . 119 . بحار الانوار، ج 43 ، ص 81 .303
122 . ریاحین . یتیماً و اسیراً؛ انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء. 121 . الاصابۀ، ج 4، ص 376 ، ریاحین الشریعه، ج 2، ص 322
125 . بحارالانوار، ج 42 ، ص . 124 . بحار الانوار ج 43 ، ص 179 175 . 123 . بحار الانوار، ج 8، ص 230 . الشریعه، ج 3، ص 161
.130 . 129 . صابه، ج 8، ص 307 . 128 . الاستیعاب، ج 4، ص 1910 و صابه، ج 8، ص 307 . 127 . همان، ج 41 ، ص 220 .126 .225
133 . معجم الرجال . 132 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 458 . 131 . رجال طوسی، 66 . رجال برقی، ص 61 ، رجال طوسی، ص 66
136 رجال شیخ . 135 . امالی صدوق، ص 167 ، مجلس 31 ، ح 4 . 134 . الطبقات الکبري، ج 8، ص 466 . الحدیث، ج 23 ، ص 197
137 . رجال شیخ . طوسی، ص 114 ، تنقیح المقال، ج 3، ص 75 ، بهجۀ الامال، ج 7، ص 574 و ریاحین الشریعه، ج 4، ص 137
138 . رجال برقی، ص 60 و . طوسی، ص 71 ، تنقیح المقال، ص 81 ، بهجۀ الامال، ج 7، ص 589 و اعلام النساء الموءمنات، ص 495
140 . همان، ص 17 و اعلام النساء . 139 . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 9 . تهذیب التهذیب، ج 12 ، ص 47
143 . اعلام النساء . 141 . همان. 142 . اعلام النساء الموءمنات، ص 527 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 308 . المومنات، ص 526
145 . ناسخ التواریخ، حضرت زینب . 144 . بحار الانوار، ج 45 ، ص 146 . الموءمنات، ص 527 و اعیان الشیعه، ج 8، ص 390
. 146 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 629 و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 82 . علیهاالسلام ، ص 19 و ریاحین الشریعه، ج 3، ص 308
. 148 . ناسخ التواریخ، حضرت زینب علیهاالسلام ، ص 211 . 147 . تنقیح المقال، ج 3، ص 75 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 293
نیز ر.ك: زینب قهرمان دختر علی علیهالسلام ، تألیف دیگر همین نویسنده. 149 . تنقیح المقال، ج 3، ص 79 و 80 و ریاحین
. 150 . همان. 151 . تنقیح المقال، ج 3، ص 70 ، رجال برقی، ص 62 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 130 . الشریعه، ج 3، ص 58
. 153 . تهذیب التهذیب، ج 12 ، ص 442 ؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 82 و اصول کافی، ج 2، ص 76 . 152 . تنقیح المقال، ج 3، ص 70
155 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 506 . ر.ك: فاطمه دختر امام . 154 . اصول کافی، ص 76 و اعلام النساء الموءمنات ، ص 501
، حسین علیهالسلام ، احمد صادقی اردستانی 156 . تنقیح المقال، ج 3، ص 74 ، جامع الرواة، ج 2، ص 456 و ریاحین الشریعه، ج 3
، 159 . رجال شیخ طوسی، ص 142 ؛ تنقیح المقال، ج 3 158 . اصول کافی، ج 1، ص 141 157 . سوره تکویر، آیه 16 و 17 ص 453
160 . رجال برقی، ص 62 و . ص 77 ، جامع الرواة، ج 2، ص 457 ؛ ریاحین الشریعه، ج 4، ص 313 و بهجۀ الامال، ج 7، ص 576
162 . الغدیر، ج 1، ص . 161 . تنقیح المقال، ج 3، ص 83 و ریاحین الشریعه، ج 5، ص 75 . معجم رجال الحدیث، ج 23 ، ص 198
164 . الغدیر، ج 1، ص 197 ، البدر الطالع، ج 2، ص 297 و اعلام النساء . 163 . الارشاد، ص 303 . 196 و اسنی المطالب، ص 49
166 . تنقیح المقال، ج 3، ص 82 ، بهجۀ . 165 . اعیان الشیعه، ج 1، ص 39 و بحار الانوار، ج 48 ، ص 388 . الموءمنات ، ص 578
167 . رجال شیخ طوسی، ص 409 ، اعلام النساء الموءمنات ، ص 368 و جامع . الامال، ج 7، ص 590 و جامع الرواة، ج 2، ص 459
168 . بهجۀ الامال، ج 7، ص 587 ، جامع الرواة، ج 2،ص 457 ؛ رجال برقی، ص 62 ؛ رجال شیخ طوسی، ص . الرواة، ج 2، ص 457
171 . اصول . 170 . ر.ك: به الغدیر، ج 3، ص 145 144 . 169 . بحارالانوار، ج 50 ، ص 176 . 409 و تنقیح المقال، ج 3، ص 82
صفحه 100 از 108
کافی، ج 1، ص 331 ؛ تنقیح المقال، ج 3، ص 76 ؛ جامع الرواة، ج 2، ص 457 ، معجم رجال الحدیث، ج 23 ، ص 178 و بحار
، 172 . عیون الاخبار، ص 424 ، جلاء العیون، ج 3، ص 143 ، الغیبه للطوسی، ص 141 و منتهی الامال، ج 2 . الانوار، ج 99 ، ص 79
. 174 . اعلام النساء الموءمنات. 175 . 173 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 307 و عیون اخبار الرضا علیهالسلام ، ص 426 . ص 281
179 . بحار . 178 . تفسیر المیزان، ج 3، ص 172 . 177 . مجمع الزوائد، ج 1، ص 61 . اعلام النساء الموءمنات. 176 . سوره حج /آیه 78
182 سوره . 181 بحار الانوار، ج 2، ص 144 . 180 . همان ، ج 2، ص 152 و کنز العمال، ج 10 ، ص 158 . الانوار، ج 1، ص 172
186 البخاري، ج 1، ص . 185 کنز العمال، ج 16 ، ص 407 .177 ، 184 بحار الانوار؛ 1 . 183 سوره زمر/ آیه 9 . مجادله / آیه 11
190 . 189 سنن النسائ (?به شرح سیوطی)، ج 7، ص 247 . 188 تفسیر المیزان، ج 2، ص 248 . 187 همان، ج 2، ص 120 .34
194 بلاغات . 193 الاصابه، ج 4، ص 408 . 192 بحار الانوار، ج 43 . 191 الاصابه، ج 4، ص 292 . روضه کافی، ج 8، ص 154
197 بحار الانوار، ج . 195 رساله هاي عملیه مراجع. 196 " (طلبوا العلم فلو بالصین. "بحار الانوار)، ج 1، ص 180 . النساء، ص 62
200 صحیح بخاري ،کتاب . 199 ر. ك: استیعاب، ج 4 و کتاب النساء، ص 1778 . 198 الاصابۀ، کتاب النساء، ج 4 . 46 ، ص 247
203 بحار الانوار، ج 2، ص 3 و تفسیر امام . 202 فی میدان الاجتهاد، ص 39 . 201 الاسلام و المرأة، ص 102 . العلم، ج 1، ص 30
205 . 204 بحار الانوار، ج 2، ص 8 و تفسیر امام حسن عسکري علیهالسلام ، ص 340 . حسن عسکري علیهالسلام ، ص 347
314 و ج 24 ، ح 790 . و فی الحدیث، اختلاف. ، 206 همان، ج 23 ، ص 217 ، ش 399 . المعجم الکبیر، ج 3، ص 182 23 ، ح 291
207 رقیه نمله به نوشته اي گفته می شود که آن را براي مداواي یک نوع مرض پوستی به کار می بستند. این بیماري به گونه اي
بوده است که مریض خیال میکرد مورچه اي بر روي بدن او راه میرود و او رانیش میزند. از این رو نام آن را نمله یعنی مورچه
. گذاشته بودند. ر.ك:المنجد، مادهي رقیه و نمله. بقیه کتابهاي لغت نیز همین معنا را ذکر کرده اند. 208 خصائص زینبیه، ص 27
212 وفیات . 211 مجمع الزوائد، ج 4، ص 284 . 210 الطبقات الکبري، ج 6، ص 212 . 209 تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 319
215 غیبت . 214 بحار الانوار، ج 51 ، ص 11 . 213 روضه الواعظین، ج 1، ص 302 مجلس 29 . الاعیان، ابن خلکان، ج 1، ص 160
219 . 218 وسائل الشیعه، ج 18 ، ص 10 . 216 المفردات، ص 372 ، ماده فتی. 217 بحار الانوار، ج 2، ص 113 . نعمانی، ص 239
224 . 223 همان، ص 51 ، ح 37 . 222 همان، ص 45 . 221 همان، ج 18 ، ص 101 ، ح 9 . 220 همان، ص 101 . همان، ص 94
226 وسایل الشیعه، ج 18 ، ص 103 ، ص 104 . 225 مستدرك الوسائل، ج 17 ، ص 315 ، ح 21452 . وسائل الشیعه، ج 18 ، ص 99
230 مستدرك، 17 ، ص 317 ، ح 22 . 229 همان، ص 319 . 228 مستدرك الوسائل، ج 17 ، ص 317 . 227 همان، ص 65 . و 106
231 تفسیر امام حسن عسکري علیهالسلام ، مدرسۀ الامام المهدي علیهالسلام ، . و تفسیر الامام العسکري علیهالسلام ، ص 136
. 233 " دلائل الامامه، "ص 1، ح 1 . 232 " بسم الله النور علی نور بسم الله الذي هو مدبر الامور... مهجالدعوات، ص 5 . ص 308
236 فروع کافی، ج . 234 براي بررسی بیش تر، ر. ك: چهره زن در آیینه فقاهت. 235 ارشاد مفید، منشورات بصیرتی، ص 232
238 التوقیعات، ص 507 ، ح 36 ، و ص . 237 اصول کافی، کتاب الحجه، مولد موسی بن جعفر علیهالسلام ، ح 1 و 2 . 4، ص 300
241 همان. 242 همان، ج 1، ص . 239 لغت نامه دهخدا، ج 4، ص 5598 ، جدید. 240 اصول کافی: ج 1، ص 51 . 105 ، ح 26
247 بحار الانوار، . 245 همان. 246 همان، ج 96 ، ص 7 . 244 اصول کافی، ج 2، ص 258 . 243 تحف العقول، ص 46 . 55 ، ح 1
251 بحار الانوار، . 250 میزان الحکمه، ج 1، ص 228 . 249 سوره تحریم/ آیه 11 . 248 سوره کهف/ آیه 110 . ج 75 ، ص 38
، 254 اعیان الشیعه، ج 3 . 253 حلیۀ الاولیاء، ج 2، ص 66 . 252 اصول کافی، ج 3، ص 224 ، ح 14 . چاپ ایران، ج 85 ، ص 279
255 سوره آل عمران/آیه 200 "اي کسانی که ایمان آوردهاید،استقامّت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرزهاي ص 305
، 257 مسند احمد، ج 6 . خود مراقبت کنید و خدا را بپرستید، شاید رستگار شوید. " 256 الاستیعاب، ذیل الاصابه، ج 4، ص 289
260 المعجم . 259 تنقیح المقال، ج 3، ص 83 . 258 الخصال، ج 2، ص 363 ، ح 55 . ص 329 ، الطبقات الکبري : ص 1328
صفحه 101 از 108
263 . 262 کامل ابن اثیر، ج 2، ص 47 261 ریاحین الشریعه، ج 2، ص 335 . الکبیر، ج 24 ، ص 9 و اعیان الشیعه، ج 10 ، ص 199
267 . 266 همان ، ج 43 ، ص 174 . 265 بحار الانوار، ج 92 ، ص 17 . 264 سوره مزمّل ، آیه 20 . اصول کافی، ج 4، ص 403
271 سوره آل عمران، آیه . 270 سوره فصلت، آیه 44 . 269 سوره اعراف، آیه 31 . 268 سوره زمر، آیه 37 . سوره زخرف، آیه 89
276 سوره ص، آیه . 275 سوره زخرف، آیه 12 . 274 سوره انبیاء، آیه 22 . 273 سوره بقره، آیه 286 . 272 سوره انبیاء، آیه 8 .97
281 سوره . 280 سوره قصص، آیه 26 . 279 سوره کهف، آیه 46 . 278 سوره مریم، آیه 12 . 277 سوره آل عمران، آیه 144 .26
285 . 284 بحار الانوار، ج 36 ، ص 313 . 283 اعلام النساء، ج 1، ص 149 . 282 بحار الانوار، ج 43 ، ص 86 . بقره، آیه 261
287 اعلام النساء، ج 5، ص 286 و تاریخ دمشق، ج 16 ، ص . 286 شذرات الذهب، ج 1، ص 122 . المعجم الکبیر، ج 25 ، ص 55
292 سوره . 291 سوره بقره ، آیه 260 . 290 سوره تحریم ، آیه 10 . 289 سوره الانسان ،آیه 22 . 288 سوره طه ،آیه 121 .88
297 . 296 سوره مائده ،آیه 116 . 295 سوره قصص آیه 83 . 294 سوره ص ،آیه 35 . 293 سوره انبیاء ،آیه 79 . قصص ،آیه 18
"آنان را انصاریه و علویه نیز میگویند و منصوب به ابن نصیر میباشند.آنان در قرن پنجم هجر /،از شیعه امامیه منشعب شدند و در
شمال غربی سوریه جاي گرفتند. به عقیده ایشان خدا ذات یگان هاي است مرکب از سه اصل لا یتجزي به نامهاي": معنی""اسم،"
"باب. "این تثلیث به نوبت در وجود انبیا مجسّم و متجلّی گشته است و آخرین تجسّم با ظهور اسلام مصادف شد و آن ذات یگانه
در تثلیث لا یتجزا، در وجود علی علیهالسلام و محمد صلیاللهعلیهوآله و سلمان فارسی تجسم یافت. بدین سبب، تثلیث مزبور را
حروف عمس (ع م س) معرفی مینمودند که اشاره به حرف اول سه اسم علی علیهالسلام ، محمد صلیاللهعلیهوآله وسلمان است.
299 اعیان الشیعه، ج 3، ص 488 . الفاظ شعر او . 298 بحار الانوار، ج 46 ، ص 134 . "فرهنگ فرق اسلامی، آستان قدس، ص 442
دلالت بر علم و درایت و بینش او درعصر امام علی علیهالسلام می کند. و ما ترجمه فارسی اشعارش را نقل می کنیم. الا یا عین و
یحک فاسعد ینا... اي نور چشم، واي بر تو، ما را یاري کن و براي امیرموءمنان اشک بریز. دچار مصیبت فقدان کسی شدیم که
مانندش بر مرکب سوار نشده و آن را رام نکرده و زیر رکاب نکشیده و یا در کشتی قدم ننهاده است و نیز بهترین کسی که نعلین
پوشیده و بدان گام برنداشته و سوره هاي مثانی و مئتین قرآن را خوانده است. ما پیش از شهادت آن بزرگوار زندگی خوشی
داشتیم، زیرا یار وفادار رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در میان خویش دیدار میکردیم. کسی که دین حق را بدون تردید بر پا
میداشت و به طور آشکار به احکام ارث و فرایض حکم میفرمود. سرکشان را به اتفاق میخواند و از طرفی در بریدن دست دزد و
کیفر او کوشا بود. دانش را از اهلش هرگز پوشیده نمیداشت و چنان نبود که از جباران و متکبران باشد. به جان پدرم سوگند، که
ما را مردم شهر کوفه پس از این که مدت زمانی با وي مأنوس بودیم داغدار کردند. به عنوان اعتکاف (درمسجد) به ما نیرنگ زدند
در حالی که روش اعتکاف کنندگان چنین نیست. آیا درماه مبارك رمضان ما را به شهادت بهترین مرد داغدار و عزادار کردید؛
همان کسی که بعد از پیامبر بهترین مردمان بود. ابوالحسن که بهترین مردم نیکوکار و شایسته بود.... 300 ارشاد مفید، ترجمه
301 هند، دختر عتبه، در احد افتخار میکرد و میگفت: نحن جزینا کم بیوم بدر والحرب بعد . رسولی محلاتی، ج 1، ص 20
الحرب ذات سعر ما کان عن عتبه لی من صبر ابی و عمی و شفیق بکري و شقیت وحشی و غلیل صدري شفیت نفی و قضیت نذري
دختر ابان در جواب او چنین سرود: جزیت فی بدر و غیر بدر یا بنت وقّاع عظیم الکفر صبحک الله غداة الفجر بالها شمیین الطول
302 ریاحین الشریعه، ج . الزهر بکل قطاع حسام یفري حمزه لیثی و علیّ صقري اسد الغابه، ج 5، ص 551 و الاصابه، ج 4، ص 407
304 در بعضی از روایات، حلوا آمده است. ریاحین الشریعه، ج . 303 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص 43 . 5، ص 102
305 . شمَرّ کَفِعلِ ابیکَ یابنَ عمارة یَومَ الطَعان و مُلتَقَی الَاقران و ان َ ص ر عَلیّاً و الحُسینَ و رَهطَهُ و اقصُد لِهندٍ و ابنَها بَهَوان . 4، ص 222
انّ الامامَ اَخَ ا النَّبی مُحَمَّدٍ عَلَمُ الهُدي و مَنارةُ الایمان 306 یا ایها النّاس انَّکم فی فتنۀٍ عَشَّتکُم جَلا بیت الظلم و جارَت بِکُم عَنِ
الَمحَجَّۀ فَیَالها مِن فتنۀٍ عَمیاءٍ صمَّاءٍ تَسمَعُ لِناعِقِها و لا تَسلَسُ لِقائِدِها انَّ المِصباحَ لایُضیءُ فی الشَّمس و انَّ الکواکِبَ لا تُنیرُ مَعَ القَمَرِ
صفحه 102 از 108
و اِنَّ البَغَل لا یِسبقُ الفَرَس و انَّ الزَّفَّ لا یُوازِنُ الحَجَرَ و لا یَقطعُ الحَدیدَ الاّ الحَدید، الا من استَرشَ دنا ارشدناهُ و مَن استَخبَرنا اخبرنا
اخبَرناهُ، انَّ الحقَّ کانَ یَطلُبُ ضالَّتَه فَاصابها، فَصَبراً یا مَعشَر الُمجاهدینَ و الانصارِ فکانَ قد اندمَلَ شُعَب الشتّات و التامّت کَلِمۀُ العَدلِ
و غَلَبَ الحقُّ باطِلَهُ فَلا یَعجَلَنَّ اَحَ دٌ فَیقُول: کیف العدل و انی؟ لیقضی الله امراً کان مفعولا، الا ان خِضابَ النّساء الحناء و خِضابُ
. الرجال الدماءٍ و الصّبر خیرُ عِواقب الامُور،ُ ایُّها الی الحرب غیرناکصین و لا مُتشاکِسین فهذا یومٌ لَهُ ما بعد". یاوران ولایت، ص 74
307 یا رب ان مسلما اتاهم بمحکم التنزیل اذ دعاهم یتلو کتاب الله لایخشاهم فرملوه رملت لحاهم و امه قالمۀ تراهم یاتمرون الفی
لایناهم 308 ابا الشهدا لمزعفر یابن هند نبیع علیک احسابا و دینا معاذا ... کیف یکون هذا و مولانا امیرالموءمنینا 309 قد کنت
اطمع ان اموت و لااري فوق المنابر من امیۀ خاطیا الله آخر مدتی فتطاولت حتی رأیت من الزمان عجیبا فی کل یوم لایزال خطیبهم
بین الجمیع و آل احمد غائباً 310 یاوران ولایت، ص 80 : یا للرجال لعظم هول مصیبه فدحت فلیس مصابها بالهازل الشمس کاسفه
لفقد امامنا خیر الخلائق و الامام العادل یا خیر من رکب المطی و من مشی فوق التراب لمحتف او ناعل حاشا النبی لقد هددت قواءنا
311 اما هلکت ابالحسن فلم تزل بالحق تعرف هادیا مهدیا فاذهب علیک صلاه فالحق اصبح خاضعا للباطل یاوران ولایت، ص 80
ربک مادعت اوصی الیک بنافکنت وفیا قد کت بعد محمد خلفا کما فوق الغصون حمامه قمریا فالیوم لا خلف یومل بعده هیهات
314 ثلاثه لایکلمهم الله ... رجل بایع اماما لایبایعه الالدنیا، ان اعطاه ما . نامل بغده انسیاً 312 بلاغات النساء. 313 الارشاد ، ص 130
316 تاریخ الاسلام السیاسی، ج 1، ص 99 . گروهی . 315 سوره فتح،آیه 18 . یریده و فی له و الا کف. "بحار الانوار ، ج 1، ص 99
نیز دروجه تسمیه این بیعت به بیعت النساء می گویند: به علت این که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با زنان مسلمان به عین شرایط
مذکور در بیعت عقبه اولی (به خدا شرك نورزند، دزدي نکنند، زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند ... ) بیعت کردند و دیگر الزام به
جهاد را مطرح نفرمود، این بیعت را بیعت النساء نامیدند. این، مفاد بیعت پیامبر با زنان در فتح مکه است. 317 در تعداد آنها
319 " سئل سلمه بن اکوع علی اي شئی . اختلاف است؛ برخی 62 ،و برخی 73 و برخی 75 ذکر کردهاند. 318 سوره فتح، آیه 18
321 . 320 تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 315 . بایعتم رسول الله یوم الحدیبیه؟ قال علی الموت . "صحیح مسلم، ج 3، ص 1486
323 " کانت مبایعه رسول الله صلیاللهعلیهوآله النساء ان یده فی اناء . 322 سوره ممتحنه، آیه 12 . اعلام النساء الموءمنات ، ص 624
فیه ماء ثم یخرجها و النساء بایدیهن فی ذلک الانا بالاقرار و الایمان بالله و تصدیق برسوله. "تحف العقول، ص 337 . همچنین
احادیثی در کافی، ج 5، ص 526 و 527 و بحار الانوار، ج 63 ، ص 117 و 188 در این زمینه ذکر شده است. 324 نهج البلاغه،
326 سوره عنکبوت، آیه 56 ، سوره زمر، آیه 10 ". سوره نساء آیه . 325 بحار الانوار، ج 52 ، ص 223 . فیض الاسلام، خطبه 220
97 ، به درستی که فرشتگان جان کسانی را می گیرند در حالی که آنان ظالم به نفس خویش بودند. پس به آنان میگویند: چگونه
بودید؟ پاسخ می دهند: ما در زمین ضعیف نگاه داشته شده بودیم (درجامعه کفر و ظلم قرار گرفته بودیم). فرشتگان می گویند: آیا
329 . 328 الطبقات الکبري، ج 1، ص 207 . زمین خدا وسیع نبود تا در آن هجرت نمایید "؟ 327 مجمع البیان، ج 3، ص 100
برخی از آنان حتی رنج سفر را پیش از این هم متحمّل شدند؛ چون بعد از شنیدن شایعه آزادي مسلمانان در مکّه، به آن جا
331 این سوءال به . بازگشتند و دوباره بعد از مشاهده شکنجه ها به حبشه هجرت نمودند. 330 الطبقات الکبري، ص 117 و 118
جهت شبهه اي بود که برخی فکر میکردند مراد از الفاظی جون مهاجرین یا موءمنین یا ...فقط مردان هستند. با این که الفاظ قبلی
اشاره به هر دو گروه داشتند؛ ولی با این حال جهت رحمت خاص نسبت به تلاش زنان در اعمال صالح، در بعضی آیات اشاره به
333 " مَن تَسَرَهُ ان یَتَزوّجَ امراةً من اهل الجَّنه فَلبَتزَوَّج امّ اَیمن" . زنان به صورت خاص هم می شود. 332 سوره آل عمران، آیه 195
335 الغدیر، ج 6، ص 24 و 27 و . 334 سوره انفال آیه 72 . . طبقات الکبري،ج 8، ص 223 و 226 و بحار الانوار، ج 43 ، ص 204
. 338 همان ، ص 225 . 337 اعلام النساء الموءمنات ، ص 412 415 . 336 کافی، ج 1، ص 377 . المعجم الکبیر، ج 24 ، ص 351
341 . مستدرك الوسائل، ج 3، س 227 ؛ سفینهً البحار، ج 2، ص . 340 سفینۀ البحار، ج 2، ص 446 . 339 همان، ص 418 419
صفحه 103 از 108
. 343 بحار الانوار، ص 52 ، ص 223 . به نقل از تفسیر عیاشی. 344 سورة بقره ،آیۀ 148 . 342 ریاحین الشریعه، ج 3، ص 392 .446
346 سورة آل . 345 کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله. سورة آل عمران، آیۀ 110
350 بحارالانوار، . 349 سورةتوبه ،آیۀ 71 . 348 نهج البلاغه، حکمت 478 . 347 وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 399 . عمران، آیۀ 104
354 همان. . 353 معجم احادیث المهدي، ج 1، ص 475 . 352 ترغیب، ج 1، ص 121 . 351 سورة تحریم،آیۀ 6 . ج 2، ص 82
357 بحار الانوار، ج . 356 کنزالعمال، ج 3، ص 138 و طبقات الکبري ابن سعد، ج 2، ص 244 355 مغازي واقدي، ج 3، ص 988
360 اسرار آل محمد، سلیم بن . 359 اعیان الشیعه، ج 8، ص 390 . 358 اعلام النساء الموءمنات ، ص 631 660 . 22 ، ص 223
361 "کانّی دعیت فاجیب و انی تارك فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عزّوجّل جعل ممدوده من . قیس، ص 247
السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ "گویا دعوت شده ام و اجابت نموده ام (مرگ من فرا رسیده)
در حالی که همانا دو ثقل و وزنه برایتان به جاي گذارده ام که یکی بزرگتر از دیگري است: کتاب خداي عزّوجّل که ریسمان
متصل بین آسمان و زمین است (اتصال بشر خاکی با عالم ملکوت) و عترت من، اهل بیتم. پس بنگرید پس از من با آن دو چه می
کنید. 362 " من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره؛ " هر که من مولاي
اویم علی نیز مولاي اوست. خدایا، دوستانش را دوست بدارد و دشمنانش را دشمن باش و خوارگردان ان که او را حقیر دارد و یار
باش آن که او را یاري نماید. 363 ام کلثوم، فرزند حضرت علی علیهالسلام ، نیز هنگامی که برخی همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در صدد توطئه عظیمی بر علیه امام زمان خود بودند، در مجامع آنان حضور مییابد و با کلامی بلیغ به آنان هشدار میدهد که شما
امروزه با ولیّ خدا همان میکنید که دیروز با برادر او، پیامبر صلیاللهعلیهوآله ،کردید و خداوند در سرزنش شما آیاتی نازل فرمود.
365 المستدرك علی الصحیحین، ج 4، ص . 364 الاخوات الموءمنات: میمونه و امّ الفضل و اسماء. الطبقات الکبري، ج 8، ص 132
366 اصول کافی، ج 1، ص 300 ، ح 7. در فضیلت این زنان که حبّ به علی علیهالسلام سراپاي وجودشان را فراگرفته بود،این .30
حدیث امام باقر علیهالسلام را یادآور می شویم فرمودند: ان الروح و الراحۀ و الفلج و العون و النجاح و البرکۀ و الکرامۀ و المغفرة و
المعافاة و الیسر و البشري و الرضوان و القرب و النصر و التمکن و الرجاء و المحبه من الله عزّوجّل لمن تولیّ علیاً و ائتم به و بري من
عدوّه و سلم لفضله و الاوصیاء من بعده "به درستی که که آسودگی ، سبکباري ، پیروزي ، یاري ، کامیابی ، برکت ، بزرگواري ،
آمرزش ، ایمنی ، توانگري ، بشارت ، رضوان ، قرب، پیروزي ، بی نیازي ، امید ، محبت به خداي عزّوجّل مخصوص کسی است که
ولایت حضرت علی علیهالسلام را داشته و پیرو او باشدو از دشمنان او برائت جسته به جهت فضل او، و اوصیاي ما بعد از او را
368 شرح نهج البلاغه . تصدیق نماید. 367 شرح نهجالبلاغۀ ابن ابی الحدید، ج 3، ص 28 چاپ بیروتالغدیر، و ج 11 ، ص 29
370 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، . 369 انساب الاشراف، ج 2، ص 154 . ابن ابی الحدید، ج 11 ، ص 44 ،بحار، ج 44 ، ص 125
373 .350،473 .366 ،333 ،256 ،144 ، 372 اعلام النساء الموءمنات ، ص 130 . 371 ریاحین الشریعه، ج 4، ص 57 . ج 4، ص 57
375 . 374 اسد الغابه، ج 5، ص 227 اعیان الشیعه، ج 3، ص 235 . اعیان الشیعه، ج 4، ص 70 و ریاحین الشریعه، ج 4، ص 122
377 ریاحین . اسرار آل محمد، سلیم بن قیس. 376 تاریخ طبري، ج 5، ص 353 ،تنقیح المقال، ج 3، ص 83 ،اعیان النساء، ص 590
379 بحار الانوار، ج 8، ص 139 و سفینه البحار، ج 1، ص . 378 اعلام النساء المومنات، ص 336 و 337 . الشریعه، ج 3، ص 304
477 : عن ابی عبدالله علیهالسلام قال": حدثنی ابی عن فاطمه بنت الحسن علیهالسلام قالت: سمعت ابی یقول . "... 380 وفیات
. 383 اعلام النساء الموءمنات ، ص 291 . 382 مروج الذهب، ج 3، ص 166 . 381 تاریخ الخلفاء، ص 221 . الاعیان، ج 2، ص 30
386 اعلام النساء الموءمنات . 385 بحار الانوار، ج 26 ، ص 122 و بصائر الدرجات، ص 47 . 384 رجال شیخ طوسی، ص 71 و 88
389 آنان از فاطمه دختر امام صادق . 388 اعلام النساء المومنات، ص 424 . 387 اصول کافی، ج 1، ص 316 317 . ، ص 127
علیهالسلام ، او از فاطمه دختر امام باقر علیهالسلام ،او از فاطمه دختر امام سجاد علیهالسلام ،او از فاطمه و سکینه دختران امام حسین
صفحه 104 از 108
، 392 مروج الذهب، ج 4 . 391 کتاب الغیبه نعمانی، ص 185 . علیهالسلام ،او از ام کلثوم نقل نمودهاند. 390 ینابیع الموده، ص 455
، 395 الغیبه، ص 138 و بحار الانوار، ج 51 . 394 بحار الانوار، ج 51 ، ص 11 14 . 393 کتاب الغیبه نعمانی، ص 180 . ص 199
399 همان، ج 51 ، ص 369 . 398 همان، ج 52 ، ص 20 . 397 همان، ج 52 ، ص 32 . 396 بحار الانوار، ج 51 ، ص 326 . ص 363
404 . 403 همان، ج 52 ، ص 231 . 402 همان، ج 52 ، ص 352 . 401 همان، ج 26 ، ص 1 . 400 همان، ج 77 ، ص 294 . 373
407 . 405 الجهاد عماد الدین. غرر و درر. 406 الجهاد واجب مع امام عادل. وسائل الشیعۀ، ج 11 ، ص 35 . سورة فتح،آیۀ 29
. 410 طبقات کبري، ج 7، ص 455 . 409 المغازي، ج 2، ص 687 . 408 ریاحین الشریعه، ج 5، ص 80 . سورة آل عمران،آیۀ 141
413 مناقب ابن شهر آشوب، ج . 412 المغازي، ج 1، ص 265 . 411 اعلام النساء، ج 2، ص 254 و ریاحین الشیعه، ج 4، ص 332
417 . 416 شرح ابن ابی الحدید، ج 11 ، ص 129 . 415 سیره ابن هشام، ج 3، ص 106 . 414 همان، ج 3، ص 389 . 1، ص 71
. 420 فصول المهمۀ، ص 51 . 419 اعلام النساء الموءمنات ، ص 656 651 . 418 بحارالنوار، ج 100 ، ص 49 . المغازي، ص 830
. 424 اعلام النساء، ج 1، ص 332 . 422 عقد الفرید. 423 الغارات، ج 2، ص 546 545 . 421 اعلام النساء الموءمنات ، ص 609
427 بکاره هلالیه . همان، ص . 426 زرقاء . همان، ص 366 368 . 425 سوده همدانی . اعلام النساء الموءمنات ، ص 453
430 انساب . 429 تاریخ طبري، ج 5، ص 353 و اعیان النساء، ص 590 . 428 تاریخ طبري، ج 5، ص 379 373 . 257 256
431 مقتل خوارزمی. 432 عیون الاخبار. 433 بحارالانوار، ج 46 ، ص . الاشراف، ج 3، ص 193 و تاریخ طبري، ج 5، ص 437
436 همان، ص 255 . 434 انساب الاشراف، ج 3، ص 257 435 همان، ص 255 257 255 . 171 و امالی صدوق، ص 349
437 بحارالانوار، ج 24 ، ص 10 ؛ ج 68 ، ص 79 و ج 74 ، ص 228 " ما من عبد و لا امه داري عبادالله باحسن المداراه و لم . 254
یدخل بها فی باطل و لمیخرج بها من حق الا جعل الله نفسه تسبیحاً و زکیّ عمله و اعطاه لصبره علی کتمان سرّنا و احتمال الغیظ لما
439 الامامۀ و السیاسه، ص 136 . یسمعه من اعدائنا ثواب المتشحط بدمه فی سبیل الله. " 438 اعلام النساء الموءمنات ، ص 166
. 442 الغارات. 443 اعلام النساء المومنات، ص 91 89 . 267 266 ، 441 الاغانی، ج 16 . 440 اعلام النساء الموءمنات ، ص 177
446 مقاتل الطالبین، ص 445 ریاحین الشریعه، ج 4، ص 83 و تاریخ طبري، ج 6، ص 112 . 444 مروج الذهب، ج 3، ص 166
449 سخنان امام خمینی .1328 /3 / 448 سخنان امام خمینی رحمهالله در تاریخ 28 . 447 بحارالانوار، ج 17 ، ص 443 440 .599
450 سخنان مقام معظم رهبري(مدظله) در دیدار با اعضاي شوراي فرهنگی اجتماعی . 1359 / 11 / رحمهالله در تاریخ 2
، 453 بصائر الدرجات، ص 186 . 452 بحارالانوار، ج 89 ، ص 255 . 451 بحارالانوار، ج 52 ، ص 223 .1370 /4/ زنان،درتاریخ 10
454 احادیث اصول کافی، ج 1 کتاب الحجه.در توصیف علم ائمه علیهم السلام مطالب ظریفی را بیان میکند .در . حدیث 16
زیارت جامعه کبیره نیز ما امامان علیهمالسلام را محیط وحی، خازن علم، محل معرفت الهی، معادن حکمت الهی،حافظان اسرار
456 همان، ص . خدا، نور و برهان خدا، برگزیدگان الهی براي اسرارش و ... مینامیم. 455 بصائر الدرجات، ص 188 ، حدیث 23
460 همان، ص . 459 همان، ص 340 ، حدیث 7 . 458 کافی، ج 1، ص 207 . 457 همان، ص 182 ، حدیث 2 . 211 ، حدیث 3
463 کافی، ج 1، ص 303 و بحار الانوار، 462 همان، ص 303 و مناقب ابن شر آشوب، ج 4، ص 172 . 461 همان، ص 343 . 344
465 ریاحین الشریعه، ج 3، ص 358 و تحفه العالم، ج 2، ص 87 . علاوه بر این . 464 مقاتل الطالبین، ص 180 . ج 26 ، ص 35
موارد، امام رضا علیهالسلام در تعریف و تمجید یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام به نام سعیده، می فرماید": این بانو از اهل
فضل بود. آن چه از امام صادق علیهالسلام میشنید می آموخت و نزد او وصیت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله بود". رجالکشی،
468 بحار الانوار، ج 46 ، ص . 467 رجال کشی، ص 14 و الغیبه، طوسی: ص 50 ، ح 9 . 466 اصول کافی، ج 2، ص 168 . ص 366
472 الروضۀ البهیه . 471 همان، ج 3، ص 239 ، ح 8 . 470 اصول کافی، ج 3، ص 238 . 469 سیره ابن هشام، ج 2، ص 605 .35
475 . 474 بحار الانوار، ج 28 ، ص 355 . 473 ریاحین الشریعه، ج 2، ص 38 . فی شرح اللمعۀ الدمشقیه، ج 9، فصل 7، ص 348
صفحه 105 از 108
. 479 همان ، ص 39 . 478 همان ، ص 47 و 46 . 477 همان ، ص 46 و 45 . 476 همان ، ص 45 و 46 . یاوران ولایت، ص 42
484 الغدیر، ج 1، ص . 483 تاریخ الطبري، ج 2، ص 216 . 482 همان ، ص 81 . 481 همان، ص 68 . 480 همان ، ص 68
488 . 487 کشف الغمه، ج 2، ص 109 . 486 بلاغات النساء، ص 72 . 485 معجم رجال الحدیث، ج 23 ، ص 177 . 196 197